پسرم چند روزه واقعا نگه داشتنش سخت شده همش بهانه و گریه و... ظهر شده نه تونستم صبحانه بخورم نه یه چیکه آب ناهار هم نذاشته درست کنم فقط برای خودش ناهار گذاشتم🙄

منم مثل خودتم

دختر منم چند روز بدجور بود برا دندونش بود یکیش زد بیرون
یعنی هر سری برا هر دندون ما باید زجر بکشیم

فکر کنم بچه های یازده ماهه اوج اضطراب جداییشون باشه منم پسرم بلند شدم برم براش آب بیارم گوله گوله اشک ریخت ک چرا رفتی

مثل این که همه تو این حالتیم

دقیقا عین آریان فقط میگه بیا بشین پیش من تا میرم اشپزخونه گریه میکنه میاد میگه بغلم کن ی دسشویی نمیتونم برم

دندونه شاید

پسر منم انگار رو مود نیست، شیرخشک‌شو اصلا نمیخوره، همش نق میزنه و الکی دست میکشه به یه سمت میگه اوووم
خیلی هم بدخواب شده هی بیدار میشه
فک کنم برا دندونشونه

اشکال نداره باهاش مدارا کن پسر منم همینه وقتاییک من بیحوصلم دقیقا بیقراره

دقیقا مثل دخترمن خیلی گریه می‌کنه چند روزه🥲