۶ پاسخ

بله عزیزم پرسیدن نداره. سوسک داخل کابینت بوده و حتما روی ظروف رفته. بله باید بریزی بیرون و بشوری.

سلام خوبین

یه خمیر سوسک هس خیلی خوبه بزنی یه گوشه میرن فقط حواست باشه بچه نبینه بخوره

ن نریز ولی برا احتیاط سم‌بزن که اگه باشه بمیرن

اسپری سوسک کش بگیر ظرفارو بریز بیرون گوشه کناره ها همه جارو بزن

سلام خوبین

سوال های مرتبط

مامان رایبد💙 مامان رایبد💙 ۳ سالگی
سلام مامان قشنگا🌈
اول هفتتون بخیر و پر انرژی😍
پیشاپیش بابت سوالم عذرخواهی میکنم،این موضوع از نوزادی رایبد منو درگیر کرده تااااا همین الان، ولی هیچوقت روم نمیشد اینجا بپرسم🥴

میگم شما بینی بچه هاتون با چی تمیز و تخلیه میکنید🙈
من از روز اول با این قضیه مشکل داشتم، با فین گیر که اصلااااا چیزی بیرون نمی‌آمد و نمیشد، از همون اول با ته گیره ای یا سنجاق قفلی کوچولوها درمی‌آوردم باز کوچولو بود میشد مهارش کرد و درآورد، الان که ماشاالله بزرگتر شده و زورش بیشتر اصلا از اون متد که نمیشه استفاده کرد😅 ولی بینیش هم همیشه پر، همش از دهان تنفس میکنه، شب ها تو خواب که بزار و برو به زور نفس میکشه، الان با گوش پاک کن با هر چیزی بخوام تمیز کنم اصلا نمیزاره این وضعیت نفس کشیدنش خیلی رو مخم، یعنی شب ها هربار بیدار میشم میبینم بزور داره نفس میکشه کلافه و عصبی میشم🤦😞
فقط اگر ی حمام بریم و بیایم اونجا تخلیه بشه در غیر اینصورت هیچی دیگه، موندم چطوری این معضل بعد سه سال و نیم برطرف کنم😐
مامان اهورا مامان اهورا ۳ سالگی
پسرم این روزا دیوونم کرده. از سه سالگی به مرور شروع کرد به لجبازی و حرف گوش ندادن هی سعی کردم با بازی درستش کنم ولی الان دیگه به اوج رسونده چند روز سر هرچیز بیخودی گریه و شیون راه میندازه. واقعا میگم بیخودی ها. امروز من رفتم حموم یهو بعد دو دقیقه دیدم خودشو میکوبه به در جیییغ و داد سکته کردم میگم چی شده میگه استیکرم رفته لایه مبل درنمیاد یعنی یه جور زار میزد من گفتم یه بلایی سرش اومده گفتم برو از حموم میام درش میارم من کلا حمام یک ربع هم نمیشه کل تایمو این داشت زار میزد جیغ میزد تا من بیام. اومدم بیرون تو مرز انفجار بودم آنقدر جیغ زدم حس کردم دارم سکته میکنم
مثلاً الان میگم پاشو بریم نون بگیریم برو دستشویی. یهو گیییر که رو لگن توالتم بشینم منم گفتم کثیفه باید بشورمش دفعه بعد بشین روش خیلی دیر به دیر استفاده می‌کنه ازش کلا. وووااای تا لباس تنش کنم تمام مدت غر میزد که بکنم. در حالیکه قبلاً تا میگفتم کثیفه قبول میکرد و اوکی بود. تمام روز سر همین موضوعات بیخودی جیغ و گریه دارم احساس میکنم دیگه دارم روانی میشم شب که میشه موقع خواب فقط دلم میخواد بخوابه سرم ساکت شه. ظهر واقعا داشتم سکته میکردم از دستش