سلام مامانای مهربون ❤️ میگم من خیلی فکر کردم نمیتونم خودکشی کنم... میخام زندگیمو نجات بدم... نشستم. الان با شوهرم حرف میزنم اصلا حرفامو نمی‌فهمه یجوریه.. نمیدونم این چن وقته خیلی با ننه و داداشش ی جا بوده میگم پرش کردن شاید یا هر چیزی ی خانومه هست تو کار دعاست... شماره و آدرس ندارم چن روز باید از کار رو زندگیم بزنم برم پارک تا بتونم پیداش کنم... چند سال پیش دعا گرفتم خوب بود... الانم. میخام بگیرم مجبورم... چون دردمو ب هیشکی نمیتونم بگم هیچکس ندارم خانواده ندارم شرایط طلاق ندارم اینجوریم زندگی سخته... ولی چون حامله ام. میترسم از دعا گرفتن... شوهرمو تهدید کردم گفتم ب خانواده‌ات ب برادرات پیام. میدم زنگ میزنم میگم چیکارا میکنی ابروتو میبرم... میگه بزن... ی دلم میگه بزنم بهشون بگم مواد میکشه فیلم پو.. رن میبینه دید همه رو نسبت بهش بد کنم... ی دلمم میگه همشون دشمن ما هستن مخالف ماهستن چرا دشمن شاد کنم... چ غلطی کنم نمیدونم

تصویر
۱۰ پاسخ

بهشون نگو
خودت شوهرتو درس کن به هر روشی میدونی ازش نقطه ضعف بگیر باهاش خوب رفتار کن نث رفیق ولی ب ننه ایناش هیچی نگو

یکم صبرکن پل های پشت سرتوخراب نکن پیش بقیه بگی دیدبقیه رونسبت به شوهرت خراب میکنی که این باعث میشه زندگیت بدتربشه

انقد اذیت نکن خودتو با اون بچه ی توی شکمت .. صبور باش شوهرتو خراب نکن پیش کسی بزار سرفرصت باهاش حرف بزن با سیاست ترکش بده میگی تازه میکشه زیاد گیرش نیفتاده زود ترک میکنه ولی جارشو نزن دشمنو شاد نکن

شوهره منم ت 12 روز جنگ رفته بودیم دهات هروز ب طرز فجیع می‌کشید من خبر نداشتم یعنی میکشیدم قبلش جلو من نمی‌کشید ک ت اون 12 روز فهمیدم این پاک معتاده من خبر نداشتم ک بعدش اومدیم خونه بهش گیر ندادم همه میگفتن چقد بیخیالی گفتم من چیزی بگم با حرف من ترک نمیکنه بدترم میکنه ک خداروشکر حالا مدتیه گذاشته کنار

منم حالم مثل توجه شوهرم خیلی اذیتم میکنه روزی نیس ک بدون دعوا بشه خسته شدم کسی رو ندارم برم

سلام عزیزم
تجربه ثابت کرده با تهدید چیزی درست نمیشه.بشین باهاش حرف بزن با مهربونی با مظلوم نمایی بگو خدا بهت یه هدیه دیگه هم داده بگو تا ابد اینجوری سرپا ک سرزنده نیستی چهرت با مواد از قیافه میوفته اگه الان یکی دونفر حدس میزنن تا چند سال دیگه قیافت از ۱۰۰ فرسخی هم فریاد میزنه بعد چجوری روت میشه برای پسرت بری خواستگاری .اگه این بچه ی جدیدمون دختر باشه چجوری سرشو بالا بگیره بگو تو الگوی بچه هاتی بگو دوس دارم بچم الگوش تو باشی نه اینه عبرتش بگو دوستت دارم که اینارو میگم دشمنت نیستم بگو باردارم اینقدر حرص و جوش برام خوب نیس.قبل اینام از خوبی هاش تعریف کن قربون صدقش برو
باز ازین حرفا نزنی که من خانواده ندارم بی پناهم و... سفت و محکم باش
اگه گوش کرد که خب خداروشکر اگه نکرد باید بپذیری.فرشته جان تو با میل خودت زنش شدی با میل خودت برای بار دوم باردار شدی پس چیزی رو که نمیتونی تغییر بدی بپذیر.زندگی رو زهر خودت و بچه هات نکن.نزار به جایی برسه روش به روت باز بشه بساطشم بیاره توی خونه بزار حریم ها حفظ بشه اگه نمیتونی همسرت رو نجات بدی خودت و بچه هات رو نجات بده.دنیا بی رحمه هیچوقت همه چیز مطابق خواسته ما نیست هرچی رو میتونی تغییر بدی اکه نمیتونی قبولش کن و بپذیر

به هیچ کس نگو هیچکس برات کاری نمیکنه بزار خودش خسته بشه بزار کنار،تا خودش نخواد نمیشه،برو فقط خداروشکر کن تریاکه

دشمن شاد نکن عزیزم
بالاخره خدا جلو پات یه راهی میزاره انشاءالله

به هیچکس نگو
باورکن اونام همه میدونن براشون مهم نبوده و نیس
باهاش صحبت کن ببین حرف حسابش چیه
بگو این همه زحمت کشیدی ترک کردی الان با دوتا بچه ....

قبلا چجوری راضیش کردی ترک کنه؟

سوال های مرتبط

مامان ایلیا جونم❣️ مامان ایلیا جونم❣️ ۴ سالگی
خانوما ی مشورت میدین

میگم وقتی خونه ایم ایلیا اصلا با وسایلش بازی نمیکنه یعنی بهت بگم شاید کلا ی ربع با توپش شوت بزنه و شایدم کلا تو روز ی ربع هم با ۴ تا اسباب بازی ور بره همینننننن

همش یا باید با ما مشغول باشه یا کارتون تلویزیون یا همینجوری میخوابه کف زمین و رو مبل و‌غر میزنه و میگ حوصله م سر رفته و اینا من دیگ انقدددد قاطی کردم

دادو بیداد کردم ک اینهمه اسباب بازی ریخته اصلا بازی نمیکنی و دیگه برات نمیخرم و پاشو بازی کن و اینا خیلی دیگ عصبانی شدم
بخدا جرا ت ندارم ی روز خونه باشم صب تا شب چون همش میخواد کارتون ببینه یا همش باید من باهاش مشغوول باشم همین دو حالته ..

ولی خب خیلی دعواش کردم و‌جیزایی ک واقعا نباید میگفتم و‌گفتم🫤🫤🫤

کلا خیلی هی بهش میگم بازی کن برو با اسباب بازیات بازی کن چرا خودت بازی نمیکنی و.. حس میکنم حساستر شده اصلا بعد هی میگه مامان بازی کردم یا دارم بازی میکنم یعنی انگار خودشم استرسشو گرفته
نمیدونم واقعا چیکا کنم🙄🙄🙄🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️