۴ پاسخ

فکر میکنی. اگر همون موقع میگفتن بهت نمیدنش. خودتو میکشی 😅

ماله من 3شب مونددستگاه اول
اولش چون ندیدیمش حسی بهش نداشتیم بخاطر اون بود

اخی🥲
منم اولش اونجوری بودم هی پیش خودم میگفتم مادری همین؟!
حس خاصی نداشتم ب جز احساس مسئولیت
الان کلا فرق کردع روز ب روز بیشتر دوسش دارم❤️

الهی دقیقا

سوال های مرتبط

مامان ایران خانم✨️ مامان ایران خانم✨️ ۱ ماهگی
نمیدونم این افسردگی بعد زایمان محسوب میشه یا نه ولی خیلی حس بدیه.‌.
هر ثانیه به ایران نگاه میکنم با ذوق ازش کلی عکس میگیرم و وسواس گونه فکر میکنم که هر ثانیه داره بزرگ تر میشه و ازین دوران درمیاد. طوری فکر میکنم که الان بچه رو نگاه میکنم مثلا سی سالگی بچم جلو چشممه و همش دارم گریه میکنم که چرا داره زود بزرگ میشه.
اصلا دوست ندارم از بغلم زمین بذارمش طوری که مچ دستم دیگه صاف نمیشه و گردنم تیر میکشه انقدر تو بغلم بوده.
وقتی کسی بچمو بغل میکنه حس میکنم جیگرم میخواد پاره بشه دوست ندارم کسی بجز خودم بغلش کنه حس میکنم میخوان ازم بگیرنش.
شکممو نگاه میکنم یادم میاد دیگه چیزی اون داخل نیست غصم میگیره..انگار همین چند ساعت پیش بود که منتظر ساعت ۱۲شب بودم تا روزم عوض بشه انگار همین چند روز پیش بود که منتظر سه شنبه ها بودم تا هفتم عوض بشه حتی زمانی که میرفتم ان اس تی میگرفتم...
همش حس میکنم بچه تو شکمم یه طوریش شده که تکون نمیخوره.
انقدر این روزا دارم گریه میکنم بخاطر این مسائل چشمام و صورتم از روز زایمانم پفکی تر و ورمی تر شده.
حس میکنم مثل قبل باید مدام از شکم قلنبه باردارم عکس بگیرم و وسواس گونه یادم میاد دیگه باردار نیستم پس چرا شکمم هنوز مثل بارداریه و باز با شکم بند سفت به جون خودم میفتم طوری که از درد به خودم میام که چیکار میکنی زن!

شما با روزای بعد زایمانتون و این احساسات عجیب غریبتون چیکار کردین؟ درچه حالین؟