امشب با همسرم نیت کردیم گفتیم ینفر استخاره کرد برامون
بد اومد.گفت انجام ندین کاری ک در نظر دارین
فک کنم اسممو بابد عوض کنم بزارم بردیا و آنیا و تو دلی
ینی خدا واقعا توان سه تا بچه کوچیک تو من دیده،؟
بچهایی ک بزرگه هنوز پنج یالش نشده
خدایا حکمتتو شکر ولی من نابودم خیلی داغونم خودت کمکم کن

۳ پاسخ

خدا برای بندش بد نمیخواد عزیزم توکل کن به خودش مطمئن باش که خیره برات

عزیزدلم وقتی خودش داده خودش هم کمک میکنه

خدا خواسته... 🌱

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
رفتار با کودک حاضرجواب
رفتار مناسب با کودک حاضر جواب
بیماری آبله‌ی میمونی
بیماری آبله‌ میمونی در ایران و میزان کشندگی آن

سوال های مرتبط

مامان گیلاس🍒 مامان گیلاس🍒 ۴ سالگی
سلام دوستان من دخترم یک ماه و دوسه هفته هست ک میبرمش کلاس اسکیت بعد مربیش مسابقه گذاشته اصرار داره ک دخترمو واسه مسابقه اسکیت ثبت نام کنم من و پدرش گفتیم هنوز زوده بنظرتون ثبت نام کنم؟
مشاهده ۲ پاسخ
مامان دلیا❤❤ مامان دلیا❤❤ ۵ سالگی
امشب دندون دخترم افتاد اومد بلال گاز بزنه هنوز گاز زدنش کامل نشده بود گریه کرد ک دندونم افتاد😢خیلی ناراحتم. انقد جلوش خودمو خوشحال نشون دادم ک بزرگ شدی میخای دندون خوشکل در بیاری ک گریه هاشو کمتر کرده😢😢
مشاهده ۱۲ پاسخ
مامان دوقلوها وروژان مامان دوقلوها وروژان ۷ ماهگی
مامانا تو رو خدا کمکم کنید من با دخترم 4ونیم اشه چکار کنم یه وسیله سالم برام نزاشت تو خونه گوشی وکنترل هرچیزی ک. فکرشو بکنید دخترم پرت میکنه. میشکونه یا محکم میکوبه زمین بخدا نمیدونم باش چکار کنم اصلا کدوم دکتر ببرم هرچی هم باش حرف میزنم یا میرنمش بی فایده اس
مشاهده ۴ پاسخ
مامان ماهان و تودلی مامان ماهان و تودلی ۴ سالگی
خیلی دلم گرفته دوسه هفته دیگ زایمانمه و خیلی پشیمونم از بچه دوم بچه اولم ب شدت اذیت کنه و خودمم دیگ توان نوزاد ندارم توروخدا نگین ناشکری نکن جای من نیستین ک بدونین داشتن اینجور بچه چقد سخته همش میگم خدایا ب کسایی ک ندارن بده ناخواسته آخه چرا😞
مشاهده ۶ پاسخ
مامان دوتا دختراش مامان دوتا دختراش ۴ سالگی
خانما دخترم ۱۳روزشه ۷و۸روزگی بخاطر زردی تو دستگاه بود بعدش گفتن اسهال میشه ک شد ولی هنوز اسهاله چیکارش کنم
مشاهده ۰ پاسخ
مامان آیهان وآیلین مامان آیهان وآیلین ۵ سالگی
سه ماه قبل دکتر بهم گفت که ریسک زایمان زود رس داری و باید استراحت کنی و دارو مصرف کنی خیلی حالم بد بود و کلا خودمو باخته بودم تو شهر غریب شب و روزم یکی شده بود و همش گریه میکردم دعا میکردم ،اون موقع نذر کردم که اگه تا ماه محرم که شده سالم برسونم،تو روستامون تو مراسم شیرخوارگان علی اصغر پستونک پخش کنم برا اونایی که بچه دار نمیشن ، خدا رو هزار مرتبه شکر میکنم که تا اینجا تونستم پیش برم از این به بعد هم باز خدا بزرگه
هر چند خیییییلی عذاب کشیدم و همچنان میکشم ولی باز خدا رو شکر
مامایی که بارداری پر خطر دارین توکلتون به خدا باشه
اینم پستونک هایی که خریدم دادم بابام ببره برا مراسم فردا
مشاهده ۱۱ پاسخ
مامان رادمهر مامان رادمهر ۴ سالگی
اینم بازی بعدی ک با شعر هست ،تو گوشیم دیده بود گفت درستش کنیم🤩
مشاهده ۵ پاسخ
مامان ... مامان ... ۴ سالگی
سلام خوبین دیشب بسیار خسته بودم خوابیدم دوشب مادرشوهر اینا مهمونمون بودن و مهمون داری بچه داری
قالی اشپزخونه شسته بودم و اشپزخونم تمیز کردم و خیلی کارای دیگه
و اینکه شب دخترم گریه میکرد نخوابید همسرم فقط تماشا کرد گفت کمرم درد میکنه رفتم تو کوچه با کالسکه دورش زدم تا ساعت ۱ونیم ۲ بود ک خوابید
بعد اومدم کارام انجام دادم و خوابیدم ب معنای واقعی بیهوش شدم
چند دقیقه بعد گریه کرد و شیر دادم
حالا سینه تو دهن. بچم همسرم اومده از پشت سر دست میکشه رو بدن من
منم عصبانی شدم فحش دادم
حالا صبی اومده میگه چرا فخش دادی گفتم برو دعا کن نکشتمت
مگه من گربه ام یا ادم اهنیم اصلا چه کار زشتی کردی وقتی سینم تو دهن بچه اومدی دست میکشی رو بدن من
ب معنی نوازش ن هااا
حالا حرف مفت میزنه من میخواستم نازت کنم اشغال الهی خدا از رو عمرشون بردار ب عقلشون اضاف کنه مردای نفهم
مشاهده ۷ پاسخ
مامان عمروم حیاتیم مامان عمروم حیاتیم ۴ سالگی
امشب سدنا دید من نشستم تو تاریکی گوشی دستمه بهشون میگم شما برین تو تختون
مثل همیشه هی رفت اومد رفت اومد آخر سر با بغض برگشت گفت تو خودت میخوایی زندگیت اینطوری باشه دیگه خودت خرابش میکنی( یه همچین چیزی گفت انگار)🥲
گفتم چی ؟
تکرار کرد با حالت اعتراض 🥲
بلند شدم بغلش کردم کلی بوسش کردم گفتم این چیزا رو از کجا یاد گرفتی اخه فسقلی دورت بگردم من



حس میکنم از بحث کردنای منو باباش یاد گرفته💔
کاش میشد بحث کردنامون رو از بچه ها مخفی کنم نمیشه ک نمیشه
تازه ۷۰ درصد مواقع اصلا بحث نمیکنم میگم ولش
حتی سعی در شاد کردن فضای خانه و ایجاد صمیمیت میکنم
مشاهده ۴ پاسخ
مامان نفسم مامان نفسم ۵ سالگی
یعنی نمیشه بچه ای که هنوز چهل روزش نشده رو بیرون برد؟
قدیمیا میگن قبل چهل روز بیرون نبرید
دختر کوچیکم فردا ده روزش میشه، از اون طرف دختر بزرگه ده روزه تو خونه مونده دلم براش میسوزه هرچی هم بهش میگم با بابا برو پارک، نمیره میگه تو هم باید بیای
چقد زندگی تو شهر غریب سخته نمی‌دونم تو خونه پیش کوچیکه باشم یا بزرگه رو ببریم بیرون
پارک هم دوره نمیشه پیاده برم وگرنه کوچیکه رو میشد بذارم تو خونه پیش باباش، من و بزرگه دوتایی بریم
مشاهده ۲۳ پاسخ
مامان لیانا مامان لیانا ۴ سالگی
لعنتت به مریضی بچه هام آب شدت اصلا داغون فقط دوروز سه بار بالا آوردن سرن زدم اشتها صفر بزرگ که ۴ سال و ۷ ماهش ۱۴.۹۰۰ با قد ۱۰۷ کوچیک ۹.۶۰۰ با قد ۸۲ خیلی کم دارن چیکار کنم خستم به خدا اصلا انگار با غذا قهرن این دو تا چیکار کنم دیگه
مشاهده ۳ پاسخ
مامان رادوین مامان رادوین ۵ سالگی
سلام دوستان کسی هست اینجا بچش هم سن بچه من باشه ولقمشو تو دهنش نگه داره وخیلی بد قورت بده تورو خدا بگید چیکار کنم من دیگه بریدم دیونه شدم سه چهار ساعت طول میکشه باورتون نمیشه چه خاکی تو سرم کنم؟
مشاهده ۸ پاسخ
مامان اقا اراد❤️ مامان اقا اراد❤️ ۴ سالگی
اگ شیرپاکتی کوچیک بخرم به نیت خوب شدن بچم احازه میدن توحرم اقاامام رضاپخشش کنم؟
مشاهده ۷ پاسخ
مامان عمروم حیاتیم مامان عمروم حیاتیم ۴ سالگی
دلیل اینکه من بلد نیستم ناز کنم چیه🥲
واقعا به شدددت برام سواله
فک کنم از بچگیم همین بودما ولی خب الان برام مهم شده😂
هر چقدر رو خودم کار میکنم باز فایده نداره البته خودمم میدونم دلیلش یکمم بی توجهی های همسرمه

الان یک و نیم نهار خورده بودم دیگه چیزی نخورده بودم تاااا ۸ شام قورمع سبزی ک عاشقشم ک چقدرم خوشمزع شده بودو درس کرده بودم بعد چند وقت یه قاشق برداشتم انگار سنگ انداختن تو معدم اشک تو چشام جم شد

ب روی خودم نیاوردم زیاد
بلند شدم از سفره رفتم اون ور ک همسر و بچه ها قشنگ غذاشونو بخورن
بعد ک تموم کردن یکم از بشقاب دخترم مونده بود خواستم بخورم باز تکرار شد با شدت خیییلی بیشتر سه قاشق نخورده بودم ک جیغم بلند شد
ب پسرم گفتم یکم ماساژ داد بلند شدم رفتم تو اتاق
هر چقدر خواستم تظاهر کنم ک حالم بده نتونستم دلم میخواست همسرم بهم توجه کنه ولی مثل گاو هیچ کاری نکرد
اینم بگم دو ساله معدم مشکل پیدا کرده متاسفانه
دوبارم رفتم اندوسکوپی گفتن چیزی نیس فقط از اعصابه
مشاهده ۸ پاسخ
مامان نیکا مامان نیکا ۵ سالگی
پسرم امشب گفت مامان دیگه آمپول نزنیم من میترسم و غذا بخورم بژررگ یشم دلم واقعا ریخت خدایا این بچه خیلی سختی کشید کمکش باش 🥺🥺🥺
مشاهده ۴ پاسخ