خدایا چقدر پسرم تنهاست
شرایط بچه دومم ندارم
دائم میگه باهام بازی کن الان از صبح پاشدم هیچ کاری نکردم
همش بازی بازی
و اونم حیوون بازی و ماشین بازی
خیلی خسته ام
هیچکسم ندارم یه کم برم پیشش بچه م سرگرم بشه

ببرش مهد
منم با پناه همین مشکل داشتم الان یک ماهه میره مهد انقدر راحت شدم خودشم بهش خوش میگذره
البته بیست روز زمان برد ک از من جدا شه اصلا داخل نمیرفت

منم همینطور 😑

نه عزیزم الکی گردن تنهاییت ننداز بچها تو این سن کلا دوس دارن یکی کنارشون بازی کنه پسرمن داداش۱ساله هم داره خییلی کم باهاش بازی میکنه همش دوس داره بشینم کنارش بازی کنه حالا اونم چ بازی بهم میگه مثلا بیاگنارم تا من نقاشی بکشم🫣😂
شماکه یه بچع داری برات راحتتره با بچت برین پارک خانه بازی من چون دوتا هستن خیلی محدودیت دارم باشوهرم حتما باید برم

والا به هوای بچه اول که سرگرم بشن و هم بازی بشن بچه نیار که اصلا اینطوری نیست
بچه های من که تنها بازی نمیکنن بلکه دعوا و جروبحثم میکنن مدام

دختر منم همین همش میگه حوصلم سرمیره دلش میگیره نمیدونم چکنم بچه دومم حوصله ندارم

مال ما میگه بریم نی نی بخریم یا چرا ما نی نی نداریم یا نی نی فلانی رو بدزدیم

زینب جان من تجربه خودمو میگم نمیدونم درست یا غلط پسرمنم همینطور بود از لحظه ای که بیدار میشد دوست داشت بازی کنیم باهاش تا وقتی میخواست بخوابه دنبال این بود که باهاش باباش کشتی بگیره و یا بیا ماشین بازی کنیم، منم شرایط خوبی ندارم ولی تک فرزندی دوست نداشتم چون خودمون که یه جایی از زندگی خسته ایم یا مشکلی داریم به اولین کسایی که زنگ میزنیم خانوادمون هستن و الان شاید تو بتونی سرگرمش کنی هرچی بزرگتر بشه نیازش بیشتر میشه، یکی از فامیلمون یه دونه دختر داره و دیگه بچه نخواستن الانم سنش بالاس باردار نمیشه، هرلحظه خودش و اون بچه عذاب میکشه میگه کاش یکی دیگه می‌آوردم روزی نیست بچم گریه نکنه که همه خواهر یا برادری دارن من تنهام، با اینکه از کلاس ورزش و نقاشی گرفته تا مسافرت هر دوسه ماهه، مهمونی هرروزم سرش گرم ولی بازم میگه نمیتونم جایی خواهر یا برادر براش پر کنم، یا دقیقا همسایه ربرومون همسن پسر بزرگم همیشه بهش میگه خوش بحالت تنها نیستی داداش داری یه وقتایی خوراکی میاره در خونه که بهش بده، شاید الان سخت باشه باهم نسازن ولی هرچی بزرگتر بشن پشتشون بهم گرم که بعداز پدرومادر یه نفر دیگه ام هست

کلاس یا مهد نمیبری خواهر

یعنی فکر می‌کنی اونایی که دوستان باهم بازی میکنن🫩اشتباه نکن .بچه های من فقط باهم دعوا میکنن و بهم میپرن منکه بازی ندیدم ازشون .فقط اعصاب خورد میکنن

خب ببرش مهد .پسر منم تنهاس کسیم‌اینجا ندارم میبرمش مهد یا همین خیابون دور میزنیم یا خانه بازی

بزارش مهدکودک بخدا خیلی خوبه مشکل تورو من داشتم در کنارش باید پروژه هارو تحویل میدادم اینقدر تحت فشار بودم که ناشکری میکردم
یه ماه کمتره گداشتم مهد خداروشکر هم حال بچه بهتر شده هم روحیه من

کاش نزدیک هم بودیم پسرامون باهم بازی می‌کردن
پسر منم خیلی حوصلش سر می‌ره ‌و تنهاست
میخوام بذارمش کلاس بازی و ورزش ولی چون باردارم نتونستم
اگر مامانم بتونه ببرتش خیلی خوب میشه

ببین ی بچه دیگه م بود معلوم نبود بره باهاش بازی کنه بعدم این موقته نهایت ی سال دیگه این بازی کردنشم تموم میشه سال دیگه بذارش مهد

خانه بازی ببرین
پارک شهربازی

دقیقا مثل من
کاش شرایط بچه دوم داشتم حداقل

منم همینطور از صبح خونه سازی بازی می‌کنیم خسته شدم دیگه