#دلی
دختر بزرگم ۱۱سالشه
از، صبح که بیدار میشن با دختر کوچیکم مثل سگ و گربه بهم میپرن
جیغ و داد و گریه این اون و میزنه اون این و میزنه
دختر بزرگم چون تو دوران پیش از، بلوغه به شدت حساس و پرخاشگرشده دیگه ضعف اعصاب گرفتم دارم رد میدم از دستشون
شوهرمم اصن نیست خونه همش، سرکاره وقتیم میاد میخوابه یا تو گوشیشه دلم میخواد فرار کنم یه هفته برم یه حای که صدای هیچ کس و نشنوم😩😩

تصویر
۸ پاسخ

منم دوتا پسر دارم بزرگه ۱۲ سالشه یعنی رد دادم یه اسنترا ۵۰ میخورم بازم کم میارم

منم وضعیتم همینه پسرم ک هفت سالشه با دخترم ک نزدیک چهار سالشه بشدت جنگ میکنن ینی دیگ اعصاب نمونده برام...ازاینورم پسرم تومدرسه همش مردم آزاری میکنه

منم با خودت ببر لطفا

چون تفاوت سنشون بده متاسفانه
ی جوری کنترلشون کن🥲

حق دارین خب😑

حق داری منم وضعیتم بادوتاپسرام همینه واقعامازن ها مظلومیم 😔

من فک میکردم دخترا ارومن با هم دوستن

حق داری

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
از خواب پریدن کودک با گریه
از خواب پریدن کودک با گریه نشانه چیست؟
رفتار با کودک حساس
رفتار با کودک حساس و زود رنج | راهکارهای تربیتی کودک حساس
آموزش خواب به کودکان
آموزش خواب به کودکان بدون گریه در سنین مختلف

سوال های مرتبط

مامان نفس مامان نفس ۴ سالگی
از صبح مثل چی کار کردم افتادم به تمیز کاری الانم یه خونه ای تمیز و یه بدنی کثیف و گشنه در حالی که گاز از تمیزی برق میزنه ولی ناهاری روش نیست😅😅 فقط خدا یاری کنه یه دوش بگیرم ساعت ۳ هم کلاس دارم باید برم شوهرمم میاد خونه ناهار نداریم باید تخم مرغ بخوره و بخواد خودش بپزه گند میزنه به گاز😭 الان اگه زن دوم داشت میگفتم برو خونه اون ناهار گازمم تمیز میموند 😁😁
مشاهده ۷ پاسخ
مامان نیکا مامان نیکا ۳ سالگی
مامانا دخترم همش میگه من میترسم من یه جوریم
چندروز پیش یه گربه دم کوچه بود هی با دختر همسایمون میدوییدن دنبالش شبش از خواب پرید میگفت من خواب بددیدم نخوابیم دیگه
بنظرتون چکارش کنم
مشاهده ۱ پاسخ
مامان کیان و تودلیم😍 مامان کیان و تودلیم😍 هفته بیست‌وششم بارداری
مامانا من اون هفته شیرینی خامه ای گرفتم بعد پسرم خیلی خورد در حد شاید ۶ تا نارنجک تو یروز بعد از اون روز هی میگه دلم دردمیکنه یه هفته هم گذشته نمیدونم چیکارش کنم هیچ عالائمیم نداره
مشاهده ۲ پاسخ
مامان کیان و تودلیم😍 مامان کیان و تودلیم😍 هفته بیست‌وششم بارداری
مامانا من اون هفته شیرینی خامه ای گرفتم بعد پسرم خیلی خورد در حد شاید ۶ تا نارنجک تو یروز بعد از اون روز هی میگه دلم دردمیکنه یه هفته هم گذشته نمیدونم چیکارش کنم هیچ عالائمیم نداره
مشاهده ۱ پاسخ
مامان سلین و آیلین مامان سلین و آیلین ۴ سالگی
یه مدته بی خواب شدم چه حس بدیه صبح که بچها بیدار میشن دیگه من حال ندارم دارم کلافه میشم🤕
مشاهده ۳ پاسخ
مامان جوجه🍓🍉 مامان جوجه🍓🍉 ۴ سالگی
سلام بچه ها یه سوال
دختر همسایمون میاد با دخترم که همسنن ۴ سالشونه بازی میکنه
بعضی وقتا الکی اج میکنه و گریه میکنه و من دلم میخواد بزنمش با اینکه هیچوقت نه دست رو دخترم بلند کردم نه بچه دیگه ای و همیشه با نهایت مهربونی برخورد کردم باهاشون ولی از این حسم میترسم که واقعا دوست دارم بزنمش یا موهاشو بکشم
مشاهده ۱ پاسخ
مامان آرن و الا مامان آرن و الا ۴ سالگی
الان یه ماه هست که پسرم میارم مهد ، اصلا نمیره پیش بچه ها بازی نمیکنه ، مثل کنه چسبیده بهم ، حالم دیگه از هر چی بچه است به هم میخوره ، این چرا اینجوریه😭😭😭😭😭دوس دارم چهار ساعت از روز کنار دوستاش باشه ، من اینجا هیچ جارو ندارم همش تو خونه ایم ، دلم براش میسوخت حالا پسرم انگار نه انگار همش کنارم نشسته میخوام تا میخوره بزنمش ( تا حالا دست بهش نزدم ) اما الان اینقد حرصم درآورده که نگوووو
مشاهده ۱۰ پاسخ
مامان نفس مامان نفس ۴ سالگی
مادرشوهرم هفته ی پیش خیلی یهویی با بلیط لحظه اخری رفت مشهد امروز اومدن اینم از سوغاتی هامون با یه زرشک که تو عکس نیس برا جاریمم دقیقا همینا اورده فقط رنگ لباسا فرق داره ..رفتیم ناهار پایین دخترم و دختر جاریم هر کردم پلاستیک سوغاتی بدست خوشحال این ور اونور میرفتن 😅 دخترم الانم که اومدیم بالا روتختم پلاستیکو ول نمیکنه😂 یاد اون روزا افتادم که مامان بزرگم نیومده از مسافرت ما دور ساکش جمع میشیدیم🥹 چ حس خوبی بود
مشاهده ۱۵ پاسخ
مامان مامان دوتا عشق مامان مامان دوتا عشق ۴ سالگی
خانم ها از دیروز یه بچه گربه اومده تو خیاط نمیدونم از کجا اومد دخترم دید کلی گریه کرد نندازید بیرون این حرفا دلم براش سوخت اینقدر التماس کرد صبح قبل من از خواب پاشده بود رفته بود پیش گربه هه بهش شیر داد اما گفتم اصلا حق نداری بهش دست بزنی الان دیگه واقعا اعصابم خورد کرد از سرو صدا فکر کنم گشنه هست شوهرم خواصت بگیره چنگش زد دست شوهرم یه کوچولو زخم شد میگم پاشو برو بیمارستان واکسن بزن اما به حرفم گوش نمیده بنظرتون خطر ناکه
مشاهده ۹ پاسخ
مامان نازنین زهرا مامان نازنین زهرا ۴ سالگی
مامانا من یه دختر ۴ ساله و یه ۳ ماهه دارم.این دختر ۳ ماهه واقعا منو اذیت میکنه.
صبحا از پنج و نیم یا ۶ بیدار میشه تا ۹ و ۱۰ شب بیداره.این وسط فقط رو پا یا تو بغل چند باری در حد ۵ دیقه یا ۱۰ دیقه میخوابه.اگه گذاشتیش پایین فوری بیدار میشه.رو پا یا بغل هم بیشتر ۱۰ دیقه نمیخوابه.
چند روزیه سینه نمیگیره.با هزااار مکافات و بدبختی و گریه و زاری یه کم شیر بخوره.انقدر گرفتار اینم که وقت نمی‌کنم به دختر بزرگم برسم.دیگه دادم دیوونه میشم.حس می‌کنم یکم دیگه اینجوری پیش بره کارم به تیمارستان میکشه.همش باید بغل کنی.یه دیقه استراحت نداری.
خودشم اینجوری کلافه میشه
مشاهده ۴ پاسخ
مامان السا مامان السا ۳ سالگی
خانما وزن بچم ب شدت کمه ، تو این سن ۱۲ کیلو، دی

خانما ورن بچم ب شدت کم، تو این سن ۱۲ کیلو، میخام بش یه دوهفته ای راسیپ بدم ، کس تجربه ای از راسیپ داره ، میدونم خاب اوره ولی دیگ رد دادم ،باید یه چیزی اشتهاشو باز کنه
مشاهده ۳ پاسخ
مامان دو فرشته مامان دو فرشته ۴ سالگی
کسی هست بچش نزدیک چهار سالش باشه و هنوز جای خوابشو جدا نکرده باشه

من دحترم نزدیک چهارسالشه
چون پسرم وقتی دخترم ۱/۵ سالش بود دنیا اومد و کوچیک بود دلم نیوند جدا کنم دخترمو گفتم نی نی پیش ما میخوابه این جدا بخوابه اذیت میشه شاید تو روحیش تاثیر بزاره فکر کنه مثلا ما نی نی بیشتر دوست داریم یا هر چی دلم نیومد جداش نکردم
بعدشم دیگه نشد پسرم شبا خیلی بد میخوابید ۵ بار پا میشد شیر میخورد تو خواب همش گریه میکرد نشد حداشون کنم چون علنا خواب نداشتم چه برسه بخوام هی یه اتاق دیگه هم برم
دیگه پسرم دوسالش شد کلا از شیر گرفتم خوابش بهتر شد
ولی الان مشکلم اینه بچه ها زیادی به ما وابسته شدن
مخصوصا دخترم حتی پایین تخت خودمون میخوابونم نصف شب پا میشه گریه میکنه مامان یا من باید برم بغلش یا اون بیاد رو تخت پسرمم به باباش وابسته شده تا صبح رو دست باباش میخوابه جا به جاش میکنیم بیدار میشه گریه میکنه
میگن برای بچه ها بده چیکار کنم
مشاهده ۹ پاسخ
مامان آراد مامان آراد ۴ سالگی
سلام من با مادرشوهرم زندگی میکنم دوتا بچه دارم پسرم خیلی به مادر شوهرم وابسته شده همش پیش اونه خیلی کم میاد پیش من حتی شبا هم پیش اون می‌خوابه چیکار کنم که بیاد سمت خودم
مشاهده ۷ پاسخ
مامان عشق و جوجه رنگی مامان عشق و جوجه رنگی ۴ سالگی
سلام ۸اردیبهشت مادر شوهرم فوت شدن وتا ۱۲بیشنر اونجا بودیم شبش که اومدیم خونه دختر ۵ماهم تب کرد وتادوهفته درگیر دکتر بردن ومریض داری بودم سه بار دکتر بردم ودودوره آنتی بیوتیک خورد تقریبا دوهفته شد تا بهتر شد این وسطا دختر بزرگم از اونجا که اومدیم ادرار میکرد با درد وگریه بود رفتیم آزمایش داد گفتن سه روزه دیگه آماده میشه وما درگیر کوچیکه بودیم جواب آزمایش اون دخترم فراموش کردیم بگیریم و پیگیری کنیم تا ۵شنبه قبلی تب ۴۰درجه کرد من یادم افتاد به آزمایش که جواب نگرفتیم نگو عفونت داشته وشدید بوده بستریش کردن ومن چون کسی نداشتم مجبور شدم دختر کوچیکمم ببرم بیمارستان ۴روز بستریش کردن وبماند که من چه زجری کشیدم تواین مدت ،میخام بگم خواهش میکنم توشلوغی بچه هاتون نبرین اگه مشکوک شدین کسی تو جمع مریضه اصلا توجمع نرید پسر جازیم مریض بود وتب شدید داشت وخیلی راحت توجمع میچرخوندنش ودختر ۵ماهم کامل درگیر شد و دختر بزرگم بخاطر استفاده از دستشویی که توشلوغی همه استفاده میکردند عفونت گرفت تصمیم گرفتم دیگه اونجا نرم وچهلمم هم نمی‌رم هیچ چیزی ارزش اینو نداره که تو بچه اینقدر زجر بکشن
مشاهده ۸ پاسخ
مامان آیناز وآیدا مامان آیناز وآیدا ۴ سالگی
سلام خانما من یه دختر چهارساله دارم با یک پنج ماهه دختر بزرگم خیلی رفتارش عوض شده خیلی وقتا خواهر کوویکشو اذیت میکنه خیلی عصبی شدم تو این اخلاق ورفتارش باروی خوش حرف میزنم نمیشه نصیحت میکنم نمیشه قهر میکنم نمیشه عصبی میشم داد میزنم جیگرم کباب میشه نمیدونم چیکار کنم دیونه شدم
مشاهده ۴ پاسخ