۱۵ پاسخ

طبیعی روش خوبیه و همش بستگی ب مرد داره ک حواسش باشه من خودم ۴ سال طبیعی جلوگیری کردم و الان با خاسته خودم باردارم

به نام خدا ۱۳ ساله جلوگیری طبیعی روشمونه
تا حالا خطا نداشتیم

سر دخترمم ماه دوم اقدام باردار شدم بعد از ۸ سال

من از وقتی پسرم بدنیا اومده طبیعی جلوگیری میکنیم همسرم خیلی حواسش هس چون مخالف بچس😂😂

طبیعی خیلی خوبه
ولی بستگی ب مرد داره بعضی مردا میتونن و بعضی هم ن
باید بدونی شوهرت این قابلیت رو داره یا ن
آیودی بزار بنظرم و جلوگیری طبیعی هم داشته باش
۲/۳روز مونده ب پریود رو میگن دوران امن ک امکان بارداری خیلی پایینه
ولی صفر نیس

از نظر من طبیعی جلوگیری نیست خیلیا با طبیعی فکرشم نمی‌کردن و باردار شدن با آی یو دی باردار شدن با قرص شدن . بنظرم واقعا فقط به مرد بستگی داره حواسشو جمع کنه ما کاندوم هستیم چهار ساله همینم باید مراقب بود بهترین کار وازکتومیه بنظرم.... اونم هزینه اش نمی‌دونم چقدره بنظرم همین کاندوم و ادامه بده

والا من ده ساله طبیعی جلوگیری میکنم .ی پسر دارم ک هردو خواستیم بچه دار شیم.البته ب مرد برمیگرده دیگه حواسش باشه واینکه اگه خیلی قوی باشه زود میگیره دیگه.خیلیا آی یو دی داشتن بازم بار دار شدن ...

من ۷ساله طبیعی جلوگیری میکنم بهترین راه برای سلامتی هست و بستگی به شوهرت داره دیگه.

طبیعی..

قرص میخورم .دروسبلا بهم میسازه

من از بعد تولد پسرم جلوگیری طبیعی داریم

عزیزم من با طبیعی باردار شدم. آیو دی بذار

ن طبیعی ریسکش بالاست من با طبیعی باردار شد م

نه طبیعی خیلی پر خطره، من وقتی دخترم ۸ ماهه بود جلوگیری طبیعی داشتم حتی فکرشم نمی کردیم که باردار بشم چون خیلی مراقب بویم ولی شدم، 😓😅😅

همه روز امکان بارداری هست ولی یه هفته بعد پریودت تخمک گذاری اون موقع پرخطره
من دیگه واقعا ترسیدم این سری شوهرمم راضی کردم برم آ یو دی بزارم

فک کنم دو سه روز مونده به پریودتون امکانش نیس

سوال های مرتبط

مامان محمد حسام مامان محمد حسام ۴ سالگی
خانما میخوام درد و دل کنم من و شوهرم 7 ماه صحبت کردیم زیر نظر خانواده ها و ازدواج کردیم از اول ازدواجمون شوهرم قصد داشت منو تغییر بده و به قول خودش شبیه خودش کنه و از این طریق افسار زندگیش رو دستش بگیره من وابسته خانواده ام هستم مخصوصا مادرم اون هم میدونست و با خانواده ام در افتاد و یکی یکی پاشون رو از خونه ام برید تا به قول خودش من مستقل بشم تو این گیر و دار من باردار شدم در حالی که با کل خونواده ام قهر بود تو دوران بارداری خیلی اذیتم کرد و من از ماه هشت بارداری افسردگی گرفتم تا سه ماه پس از زایمان حالم بد بود ولی تو اون روزا تنها دل خوشیم و دلیل زندگیم پسرم بود الان هم جونم به جونش بسته است نمی تونم یه لحظه دوریش رو تحمل کنم پسرم هر چی بخواد بخره به من میگه چون باباش براش نمیخره حتی لباساش رو مامانم اینا می‌خرن دکترش رو خودم میبرم خلاصه که باباش هیچ احساس مسئولیت نداره ولی پسرم باباش رو بیشتر از من دوست داره به من میگه من تو رو دوست ندارم بابام رو دوست دارم خیلی دلم گرفته