#بارداری
خانما میدونم کینه ای بودن خوب نیست ولی بگید باید اینجور مواقع چیکار کنم؟ من یشب ساعت نزدیک ۱۲ و نیم ۱ دل درد شدید داشتم داشتم از درد میمیردم پریود هم نبودم مال اون نبود خیلی دردم شدید بود نمیتونستم بشینم بخوابم مثل چیز به خودم میپیچیدم بعد مادرشوهرم صدا گریه هامو شنید ( طبقه بالای ما هست) اومد پایین دید اینجوره شوهرم گفت با موتور نمیتونم ببرمش بیمارستان کلید ماشین بابارو میدی ببرمش مادرش گفت نه منم با اسنپ رفتم بیمارستان بعد الان مادرشوهرم اومده میگه بچم تو مدرسه افتاده پاش زخم شده شوهرم من بیارتش از مدرسه خونه یا دیروز میگفت بیارشون بچه هارو خونه با موتورم هست بعد الان کار درستیه ما هر بار میگه انجام بدم کاراشو اونم با موتور در حالی که اونا تو سختی میگن بیخیال و نمیشه و فلان؟

یمدت اصلا بی توجهی کن ب کاراشون
بزار شوهرت خودش ببینه کاری خونوادشو
اونطوری میبینه حق باتوئه

بعضی مادرشوهرا واقعا هوو هستن تا مادر شوهر
وقتی زیادی احترام میکنیم فک میکنن خبراییه
ولش کن بخودت برس

ما قبلا هر چی میخریدیم اول شوهرم نصفشو پایین میاد بعد می‌آورد خونه بعدا ک دیدیم اونیکیا مثله ما نیستن و هر وقت میاد نگه میداره برا شام ولی کسی محلمون نمیزاره ب شوهرم گفتم حق نداری جیزی خریدی بدون اجازه ی من ب کسی بدی بیار بالا اگه خودم خواستم میدم اگرم نه ک نمیدم چون خودشم دیده رفتار پدر مادرشو ک با اونیکیا نسبت ب ما خوبن برا همین ب حرفم گوش میده
تو هم اصلا محل نزار بفکر خودت باش بیخیال
الان من انقد حرفمو نگفتم ریختم تو دلم بخدا افسرده شدم تو هم کاری نکن ک فردا بخاطر بعضیا خودتو داغون کنی

اصلا حرفتو تو دلت نگه ندار یکی دوبار منفی جوابشو بده بگو کار داریم و فلان از سرت وا کن
بعد میبینی بسمت شما میاد چون من اونکارو الان میکنم اصلا بهشون سر نمیزنم طبقه ی پایینمون هستن
خودش میاد بالا یکم میشینه میره مثله مهمون

ن انجام ندید شماهم بگو ب ما چه
واا چ پروان خدایی

عزیزکارماشو پس داد توهم قاطع بگو نه کار داره فلان بهونه کن