دقیقا درست میگی عزیزم حالا توی پاساژ بودیم یبار یه خانم پسرش تقریبا همسنپسرم بود بعد با کیان یهو شروع کردن دویدن بعد پسره رفت پیش مادرش کیان همونجوری ادامه داد به دویدن ورفتن منم دویدم دنبالش یهو خانمه بهم با یه لحنی گفت برو دست بچه تو بگیر داشتم میدویدم جوابش دادم گفتم اگه دستم میگرفت اینجوری دنبالش نمیدوییدم میدونی چیه بنظرم بچه هاشون آرومن درک ندارن نمیدونن
عزیزم تو اون سن طبیعیه
پسر منم همین بود
یعنی اگه یه جایی یک دقیقه توقف میکردیم چیکار میکرد ک بیاد پایین🫤🫤
اگه پایین هم میاوردیمش ب هیچ عنوان دوست نداشت دستش رو بده ب ماها
الان تو هر دو مورد برعکس شده
هم کالسکه ش دوست داره هم جایی پیاده بریم دستش رو میده ب همه مون
از اینا من هروز بچه رو میبرم دیر به دیر ببری خیلی چیزا براش جدیده دوست داره کشف کنه
یدونه ازین ماشینا بگیر بشونش توش بعد حای امن رسیدی بزار هرچقدر میخواد راه بره به همه چی دست بزنه یه دستمال انتی باکتریالم بگیر کارش تموم شد دستشو پاک کن
عزیزم پسر من با تمام بچه های که میبرم بیرون فرق داره از اول به زور تو کالسکه نشست مدتی هست نمیشینه توی کالسکه هیچ وقت هم دستم نمیگیره همیشه جلو تر میره میدوهه اینقدر مردم بهم حرف میزنن اینقدر دلم میشکنه بهم میگن دست بچه رو بگیر میگم من مادرشم بدشومیخوام اکه دستم میگرفت حتما میگرفتم دیگه نه میزاره بغلش کنم نه دستش بگیرم وقتی خیابون میخوایم بریم اونور وای قیامت میکنه دستش بگیرم همه برمیگردن نگاه میکنن یجغ میکشه تا جایی که یسریها میگن گوشمون کر شد یکی گفت بهم سرم ترکید سکوت کردم میخواستم جواب بدم اما حواسم به بچه بود پشت سرش میدویدیم ابرو برام نزاشت همش میدوم دنبالش از ساعت ۹ صبح بیداره تا ۱۱ شب شب هم چندین بار بیدار. میشه کلا خواب روز هم حدود سه ماهه حذف کرده نمیخوابه
دختر منم مقاومت داره ولی معمولا بهش میگم میشه دست مامانو بگیری کمکم کنی راه برم یا کمکم کنی بدوام
گاهی میگم میشه دستمو بگیری نترسم
هر چی ک اون لحظه ب ذهنم برسه بهش میگم
رایان هنوزم دست نمیگیره
فقط ۷ ماهگی دو بار رو کالسکه نشست
همچنان تنهایی نمیتونم باهاش بیرون یا حتی نونوایی برم
منکه کلا یکی دوبار بچگی بیشتر نبردم با کالسکه دوس نداشت
منم اوایل ک میبردمش دستمو ول میکرد و میرفت برا خودش اما ی مدت بعد دیگه یاد گرفت دستمو ول نمیکرد یا مثلا کنارم راه میاد و فرار نمیکنع
ولی اوایل ی مسیر ۱۵ دیقه ای ی ساعت طول میکشی چون خانم هی اینور میرفت هی اونور
پسر منم خیلی وقته دیگه تو کالسکه نمیشه میگه راه بریم من اصلا دستشو از اول ول نکردم اگرم بخواد ول کنه بغلش میکنم میگم کار خوبی نیست و اگر دست مامانو ول کنی خطرناکه و جیزه و از این حرفا...چون دوس داره راه بره قبول میکنه
پسر من که خیلی وقته کالسکه رو گذاشته کنار
منم دیگه کلا جمعش کردم هر جا هم بریم دستشو میگیرم
زینب چخبر خوبی
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.