گفتین توضیح بدم ک پدرم مریض بوده چه ربطی ب پرونده قتل داشته
پدرم با یکی درگیر شده بوده اونم ب سرپدرم ضربه زده و از همون موقع با هزار تا مریضی رو ب رو شد ۶ماه نتونست یه قطره اب بخوره حتی
از پا افتاد نتونست راه بره
نتونست حرف بزنه و چیزی بخوره بلعش رو از دست داد
کبد و ریه و چندین مریضی دیگه اومد سراغش
۲۵کیلو کم کرد اب شد تمام عضلاتش تحلیل شد
چندین بار طولانی بیمارستان بستری شد تا اینکه .....
جیگرم داغ افتاد
من با اونی ک اینکارو کرده همین بلا رو سرش میارم
پدر دست گل و زحمت کشم انداخت سینه قبرستون
پدرم هیچ مریضی نداشت هیجی سالم سالم بود
یادم میاد این اخریا تو ماشین شوهرم از بیمارستان میومدیم تخمه از تو داشبورد با اون دستای لرزون و حال خرابش برداشته چندتا دونه خورده بود
خیلی تخمه دوست داشت ولی هیچی حتی اب نباید میخورد
من فهمیدم انقدر خودمو زدم و گریه کردم ک چرا خوردی و شوهرمو فحش میدادم چرا گزاشتی بخوره گفت من حواسم نبوده داشتم بنزین میزدم
میگفت باباجان دخترم بخدا غلط کردم خوردم دیگع نمیخورم ببخشید
خیلی خاطرات دارم باهاش انقدری ک این ۷ماه بهم دیگه محبت کردیم و خاطره داریم تو کل عمرم نداشتم باهاش

۱۲ پاسخ

عزیزم خدا رحمتش کنه بنظرم از او شخص هیچ وقت نگذرین خدا ازش نگذره💔

عزیزم اون بلا رو سر پدرت اورده با حکم قصاص چیزی درست نمیشه جز اینکه یکی دیگرو داغدار کنید
ولی برو دنبالش تا قرون اخر دیه ی کامل و بگیر واسه مادرت یه سرپناه درست کن که بنده خدا هنوز سنی نداره اذیت نشه با این دولتی که هرچیزش نرخ روز میزنه
ببخشیدا ولی من نظر شخصیمو گفتم اینجوری پدرتم خوشحال میشه خیالش از بابت مادرت راحت میشه

خدا رحمتش کنه ولی اون طرف هم عمدا این کار رو نکرده به هر حال درگیری بود توی دعوا احتمال همه چیز هست و اگر میتونی حتما گذشت کن چون واقعا اینجور قتل ها ناخواسته هست و قابل مقایسه با اونایی که از قبل نقشه قتل میکشن و هزار تا داستان نیست و برای هر کسی ممکن اتفاق بیفته و در عصبانیت کاری کنه که جبران ناپذیر باشه

خدا رحمتشون کنه روحشان شاد صبر تون بده

سلام گلم اگه تایپم رو دیدی بهم جواب بده درباره کمک پرستاری سوال دارم میخام راهنماییم کنید

خدا به دلت صبر بده عزیزم

خدا ازش نگذره

وای خدای من
عزیزم اون شخصو گرفتن زندان هست ینی ؟؟ جرمش ثابت شده؟؟؟
میخاین چیکار کنین
خدا لعنتش کنه

خدا رحمتشون کنه. کسی که این بلا رو سر پدرت آورد دستگیر شده؟

عزیزم حتما با وکیل برو جلو
دست تنها فقط خودت باشی نهایت نهایت نهایت یه دیه بهت بخوره فقط .
بدون وکیل اصلا نمیتونی اتهام رو ثابت کنی

عزیزم خدا رحمتشون کنه 😞😞
وخدا ازاونی که این بلارو سرتون آورده نگذره

ان شاءالله جاش جنت الفردوس باشه گلم

سوال های مرتبط

مامان جوجه طلایی مامان جوجه طلایی ۱ سالگی
سلام ب همگی ممنون ک حال یاسینو تک ب تک پیام میدین خصوصی میپرسین و نگرانشین. بخدا بدجور گرفتارم نمیرسم تک تک جواب بدم . دیروز بردمش فوق تخصصی ک خودش پرونده داره . اول از حالش بگم . ۲۴ساعت تب مقاوم ۴۰ درجه ک یهو تبدیل ب لرز میشد ،تب باعث تشدید رفلاکس میشه پس کنارش با هربار شیر خوردن استفراغ های جهشی از دماغ و دهن داشت . خدادوشکر بجز یکبار مدفوع خلطی دفعش نرمال بود،شیر و غذا و اب ب هیچ عنوان نمیخورد ک من میگرفتمش بغل تو خواب با سرنگ و قطره چکون میدادم جوری ک از همیشه و معمولش ادرارش بیشتر بشه و اگه ویروسه یا عود کردن الرژیه از روده ها و گوارش دفع بشه. لپاش ب حدی سرخ بود ک انگار زخم شده بود تو مطب دکتر مدام با اب ولرم ک همرام بود خنکش میکردم و اب و شیر میدادم با سرنگ چشم همه بهم بود اخر یه خانمی گفت من اول ک دیدمش فکر کردم لپاش زخمو خونیه. مادرمو خداخیر بده باهام اومده بود من حتی تو مطبم تا نوبتش بشه تن شویه میکردم براش. خلاصه بگم براتون دکتر دیدش و گفتم ک تب مقاوم ب شیاف داشته و از صورتش فهمید پروندشو دید گفت اگه این رسیدگیت نبود همون دیشب باید بستری میشد خلاصه معاینه کرد اثری از عفونت گوش و حلق و خس خس سینه نبود گفت یا الرژی ب لبنیاته ب گفته خودت و اب هوا یا خدایی نکرده سرخکه .باقی پیام تو کامنت اول
مامان پارمیس🩷🌱 مامان پارمیس🩷🌱 ۱۴ ماهگی
😭دخترم دیشب نمیخوابید هی شیر میخاست وقتیم بهش میدادم گاز میگرفت میکشید بعد ک درمیوردم زجهههه زجه ک چرا دراوردی با هیچیییی ساکت نمیشد مجبور میشدم دوباره بهش بدم اونم دوباره گاز میگرفت نیم ساعت دور خونه راهش بردم از کتف و کمر افتادم اخرشم تا صب کلا سینه دهنش بود درمیوردم بیدار میشد کل شب تا صب رو پهلوی راست بودم هم بدنم خشک شد هم چشم رو هم نزاشتم الان انگار نمک ریختن تو چشام با اینکه کل شب تا صب شیر خورده بود و صبونه ام یه کاسه پررررر فرنی خورد بازم شیر میخاست دوباره کلی گازم گرفت ینی قشنگ جرم داد بعدم گریه کرد کل صورتش و موهاش و داخل گوشاش از شدت اشک کامل خیس شد از یه طرفم جیغ و زجه منم واقعا از دیشب تاحالا کم اوردم هم از خستگی هم از بدن کوفتگی هم از بیخوابی هم از درد و سوزش سینه انقد دعواش کردم سرش داد زدم ک گلوم درد گرفته اونم از اونور داد میزد صورتش عین لبو شده بود چیکار کنم چرا انقد ب سینه وابستس با هیچی حواسش پرت نمیشه و سرش گرم نمیشه دلم میخاد سینه هامو ببرم بندازم دور حالم از خودم بهم میخوره چندشم میشه ب حدی وابستس ک حتی تو خواب ظهرشم اگه مثلا نیم ساعت بخوابه دوبار وسطش شیر میخوره😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭