۸ پاسخ

خواهر تنها نیستی من چی بگم ۵ سالشه

انشالا میبینی من سر بچه بزرگم همین بودم بعد ۳ سالگی خودش راحت غذاش خورد دغدغم شد اینکه جیبشون نگه نداره تا مرز ترکیدن بعد اونم درست شد دغدغه شد حرف خونه را بیرون نبردن
الانم که دغدغه اینه صبحا جوری از خواب بلند میشه که سرویس دم در خونه همیشه داره نق میزنه که بچه شما از همه دیرتر میاد
اینا را گفتم که بهت بگم منم الان واسه کوچیکم مثل شما دغدغه خوردن دارم ولی میگذره زیاد حرص و جوش نخور

وای دغدغه هرروز من

گلم وزنش چقده اگ بالا ده هیت اصلن حرص نخور

شیر زیاد میخوره؟

فک کنم من و شما حسرت ب دل بمونیم بچمون بشینه غذا بخوره
چ گناهی کردیم آخه
بخدا تو این شش ماه ک غذا خور شد من اندازه ۱۰ سال پیر شدم 😔

بعد مادر شدهرم میگه حرص نخور بزرگ میشه تو رو هم میخوره حرفم بزنی قشنگ تو روت وایمیسه😑

منم نگران خوردنشم ک دهنشو کلا میبنده😅😅😅😅

سوال های مرتبط