خداروشکر که کابوس واکسن 18 ماهگیم تموم شد😮‍💨
برا خودم غولی ساخته بودم از این واکسن و فکر میکردم چه قدر قراره دخترم اذیت بشه🥺 امااا خداروشکر که اینجور نبود و خیلی راحتتر از چیزی بود که فکرشو میکردم
تجربمو میگم شاااید به دردتون بخوره 😜
اول اینکه به محض اینکه واکسن زدن بهش استامینوفن دادم اینم بگم که موقع واکسن زدن خیلی گریه کرد وخیلی زود هم ساکت شد بعدشم برای اینکه سرگرم بشه با همسرم رفت پیاده روی و راه رفت بعدازظهرشم خودم بردمش بیرون و راه رفت شاید برا همین بود که پاش خیلی درد نگرفت هر چهارساعت هم دوبرابر وزنش بهش استامینوفن میدادم خداروشکرر که تب زیادیم نکرد در حد گرم شدن بدنش بود که با همون قطره کنترل میشد تو این مدت یکم پادرد داشت در حدی نبودکه نتونه راه بره و یکمم بی حال بود پروسه این تب و درد یک روز و نصفی توی کشید ☺️
(اینارو گفتم برای مامانایی که مثل من نگران این واکسنن نگران نباشین انشاالله که برای کوچولوی شماهم راحت میگذره😉)

تصویر
۹ پاسخ

منم دیروز زدم واکسنشو خداروشکر نه تب داره نه درد دیشب هم از همه شبا بهتر خوابید فعلا هم خوابه

وای من خیلی استرس دارم خوب شدگفتی ممنون

خداروشکرکه سبک بوده منم هفته بعدبایدبزنم فقط اینکه عزیزم قطره دادی یاشربت استامیفون

من ١١ زد
بازی تا ٢
ساعت دو یه سی سی قطره خوابید

بعد ساعت ده شب یه سی سی قطره
صبح روز دوم ٦ بیدار شد
٧ تب
قطره دادم ٨ تب قطع
درد نداشت همش بازی مثل قبل

منم استرس دارم

فردا باید بزنه😭😭😭

وای من خیلی استرس دارم

خداروشکر عزیزم انشالله همیشه قوی و سلامت باشه
عزیزم درسته این واکسن بس اشتهایی داره؟

خوبه خداروشکر من خیلی استرس دارم

سوال های مرتبط

مامان گل پسر مامان گل پسر ۱ سالگی
سلام مامانای گل

میخوام بگم من واکسن پسرمو زدم اصلا اون غولی که از واکسن ۱۸ ماهگی ساختن نیست
اینقدر میترسیدم ولی خداروشکر بخیر گذشت
صبح پسرم فقط شیر خورد صبحونه نخورد بردمش بهداشت وزنش اصلا اضافه نشده بود چون چند بار مریض شده بود چون خودم میدونم چقدر لاغر شده بود و اشتها نداشت هفته بعد میبرمش متخصص اطفال از این بگذریم اول قطره خوراکی دادن بعدش یه واکسن به دست زدن یه واکسن به پاش همونجا با خودم قطره استامینوفن بردم بهش دادم بعدش بردم خانه کودک ولی برق قطع بود کرکره اش بالا نمیرفت منم دیدم پسرم توی خونه گرمه و قرق نداریم رفتم خونه مامانم اونجا به ذوق خواهرم و مادرم حسابی بدو بدو کرد و بازی کرد بعد ساعت دو خوابید و بیدار شد اصلا نتونست تکون بخوره تب هم داشت دوباره استامینوفن دادم و روی پاش نمیذاشت کمپرس‌ سرد بزارم چون خواهرمو خیلی دوس داره با اینکه درد داشت و گریه میکرد راه میرفت باهاش بازی میکرد ولی شاید دو سه قدم برمیداشت به جز شیر هم چیزی نخورد شب هم تبش ۳۸ شد که دو بار شیاف گذاشتم‌ فردا صبح راه می‌رفت ولی پاشو میکشید تب هم داشت هر ۶ ساعت قطره استامینوفن دادم
خلاصه اونقدر سخت نبود مثل بقیه بود فقط بعدش بی اشتها و یکم بداخلاق میشه که طبیعیه میگذره
برای ما که گذشت انشاالله برای شما هم راحت بگذره و نگران نباشید من که اینقدر اینجا تاپیک دیده بودم وحشت داشتم
مامان فرشته کوچولوم مامان فرشته کوچولوم ۱ سالگی
سلام مامانای مهربون
بعداز۲۰ روزتاخیر بخاطر ترس و استرسی که از تجربه های گهواره گرفته بودم دلوزدم به دریا رفتم برای غول هجده ماهگی
صبح رفتیم واکسن رو که زدن فقط موقع زدن واکسن یکم گریه کرد زود هم آروم شد از بهداشت تاخونه ۵ دقیقه راه رفتیم بهش استا دادم دوسه لقمه صبحونه خورد بعدشم‌خوابید وقتی بیدارشد پاش دردمیکرد دستشو میزاشت روپاش و لنگ میزد.اشتهاش یکم کم شده بود ناهارخیلی کم خورد تااینجا تب نکرده بود بازم استا دادم بهش یکم بازی کرد ولی موقع راه رفتن نق میزد درد داشت دوباره خوابید وقتی بیدار شد تبش شروع شد پروفن دادم اماتاثیرنداشت دوباره استا دادم تبش پایین اومد اماهنوزم بیحال بود و نق میزد وپاش دردمیکرد اما جوری نبود که نتونه پاشوتکون بده یا دراز کش باشه چون توگهواره میگفتن که بچه هاشون نمیتونستن پاشونوتکون بدن من فک میکردم خیلی اذیت بشه اماقابل تحمل بود .شب که شد تبش دوباره بالا رفت بااستا هم پایین نیومد براش شیاف گذاشتم تا نزدیک صبح هم بالاسرش بودم و چک میکردم خداروشکر دیگه تب نکرد فقط معلوم بود که درد داره توخواب هم ناله میکرد
روزدوم صبح که بیدارشدیم سرحال تربود تب هم نداشت اما هنوز پاش دردمیکرد و موقع راه رفتن لنگ میزد نزدیک ظهراحساس کردم بدنش داره گرم میشه دوباره استا دادم و خداروشکر تب نکرد غروب هم دوباره بخاطر دردپاش استا دادم که نق زدنش کمترشدخداروشکر تب هم نکرد
روز سوم هم که امروزه خداروشکر سرحاله تب نداره اشتهاش تقریبا مثل قبله شاید درحد دوسه قاشق کمتر بخوره خوابش هم فعلا اوکیه مثل قبله فقط موقع نشستن و بلند شدن دستشو روپاش میزاره معلومه هنوز یکم درد داره
مامان دلسا مامان دلسا ۱ سالگی
تجربه واکسن 18 ماهگی دلسا؛

به گفته بهداشت واکسن 18 ماهگی یه واکسن سنگینی هست. البته واکنش هر بدن نسبت به واکسن برای هرشخص متفاوته.😑
اول قد و وزن دلسا رو گرفتن
یه قطره خوراکی دهن دلسا ریختن بعد یه واکسن به پا زدن دوباره یه واکسن به دستش زدن.😣

👩🏻‍⚕️مراقبت بعد از واکسن به گفته بهداشت :
واکسن دست مثل واکسن یکسالگیه نیاز به مراقبت خاصی نداره.
اما برای پا روز اول استفاده از کمپرس سرد و دادن هر 4 ساعت یکبار استامینوفن دو برابر وزن.
روز دوم استفاده از کمپرس گرم و دادن هر 6 ساعت یکبار استامینوفن دو برابر وزن.

واکنش دلسا به واکسن:
دلسا خیلی گریه کرد البته چند دقیقه کوتاه😭
از شب تبش شروع شد البته بعد از واکسن شروع کردم به دادن استامينوفن و استفاده از کمپرس سرد 🥵
تازه از همون روز پاش سنگین شده بود و درد میکرد نمیتونست راه بره اذیت می‌شد بخاطر همین گریه میکرد ولی سعی می‌کردم حواسشو پرت کنم یادش بره🤗
روز دوم هم تب داشت استامينوفن میدادم و از کمپرس گرم استفاده می‌کردم و از ظهر روز دوم
کم کم راه رفت و بهتر شد ولی بهونه گیر شده🤭🥰
مامان ویهان🧿 مامان ویهان🧿 ۱ سالگی
سلام
تجربه واکسن ۱۸ماهگی
۱۴۰۴/۰۴/۱۶ با ۳روز تاخیر رفتیم برای واکسن،قبلش بهش استامینوفن ندادم ،کلی باهاش خرف زدم و براش توضیح دادم و حتی ب دستو پاش اشاره کردمو گفتم اینجاهارو قراره آمپول بزنیم،موقع زدن واکسن فقط گریه کرد ،توراه برگشت به خونه توماشین خوابید تا رسیدیم خونه،بیدارشد بهش استامینوفن دادم و بعدش کلی بازی کرد،حدود ۳ساعت بعدش درد پاش شروع شدو کلی گریه کرد خوابوندمش و توی خواب کمپرس سرد گذاشتم(وقتی بیدارن نمیزارن کمپرس سرد یا گرم بزاری فقط تو خواب )از خواب بیدارشد بازم درد داشت کلی بغلش کردیم و اسباب بازیاشو ریختیم جلوش تا نخواد بلندشه,اما با اینکه پاش درد داشت بلندمیشد راه میرفت و هر ازگاهی یه گریه ای هم میکرد،خداروشکر تب نداشت ولی قطره مرتب میدادم بهش،فردا عصرش بعد ازاینکه از خواب بیدارشد دیدم بدنش کهیر زده پر از دونه های قرمز،دست ها و پشت پاها و باسنش،سریع بردمش حمام ونوبت دکتر گرفتم،تا بخواد نوبتمون بشه خداروشکر کهیرا کم شد و کلا رفت،و خداروشکر از اول راه رفت بخاطر همین درد نموند توپاش،خواستم تجربمو بگم که نترسید سخت نیست زود میگذره،من خودم الکی کلی استرس داشتم