۶ پاسخ

دقیقا من به پسرم میگم داغه اول اجازه دادم دست بزنه به استکان چایی که البته تو دست خودم بود بعد کم کم یادش دادم که نباید دست بزنه البته هنوز بعصی وقتا میخواد خودش بفهمه که داغه یا نه 😅

دقیقا همینطوره من برای پسرم همین کارو‌کردم کتری ک ابش ولرم شده بود رو‌کناردسش گذاشتم عمدا ازش فاصله گرفتم و‌بهش گفتم که مامان دست نزد جیزه باد وقتی خواست دست بزنه فقط یبار نه گفتم و‌گذاشتم باخیال راحت ب کتری دست بزنه بعدازاون الان هرشی داغی که کنار دسش باشه میگه اوو وازش سریع فاصله میگیره

یا چای ک میخوریم میخاد دست بزنه میزارم دست بزنه ببینه داغه دیگه دست نزنه
هرچی باشه داغیش جوری نیس بسوزونه

دختر من چهار پنج ماهه بود فک کنم قل میخورد تازع
سر جاش بود من یکم ازش دور شدم موهام ببندم دیدم رسیده به بخاری تا رسیدم برشدارم پاشو چسبوند بهش
هنوز ک‌هنوزع یادشه میگه داخ

ممنون متوجه شدم

دقيقا موافقم

سوال های مرتبط

مامان هامین مامان هامین ۱۷ ماهگی
روسو تو خلاصه ‌کلام گفته بچه ها تا وقتی عقلشون کامل نشده باید با مرزگذاری و محدودیت باهاشون رفتار بشه نه با منطق پیچیده.
حالا یه مثال مشخص میزنم.بچه میخواد به لیوان جایی شما دست بزنه میشینیم روبروش میگیم نه این چایی داغه دست بزنی دستت میسوزه و تو اسیب میبینی باید بزاری سرد بشه بعد دست بزنی.
چه اتفاقی میفته بچه درکی از حرفای شما نسبت به داغ بودن چایی نداره و اصلا چیزایی که گفتیدو نمیتونه درک کنه جون هنوز عقلش در برابر مسائل منطقی ضعیفه.یا اگر بزور و خشونت چایی ازش بگیریم جز اینکه از نظر احساسی ازتون دور میشه و روحیش ضربه میخوره هیج فایده ای نداره چون درکی نداره که تو اون لحظه کارش بد و خطرناک بوده.حالا اگر محدودیت و مرزگذاری کنیم لیوان چایی از اول ازش دور کنیم.یه تجربه ایمن برای درک داغ چایی یا هرچیزی که داغ هستش براش ایجاد کنیم تا نفهوم داغ بودن درک کنه.فاصله ایمن از لیوان چایی ایجاد کنیم و همراه خودمون دردسترسش قرار بدیم این نیشه محدودیت و مرزگذاری بدون زورگویی یا بقول روسو اجبار طبیعی با زور طبیعت که بچه خودش تجربه میکنه