۶ پاسخ

پوستش باعث یبوست میشه
من برای دخترم پوستشو میکنم خود خرمالو برای یبوست خوبه البته بدون پوستش
من تو دوران بارداریم خرمالو نجاتم داد

ارع عزیزم خوردن خرمالو خوب نیس
مگه در حد هوس اونم 1 دونه
بیشترش خطرناکه
و اونایی ک میگن میخوریم هیچی نشده
کم کم ب مرور باعث توده میشه ک کار ب جراحی میکشه

اره منم از خرمالو بد شنیدم

آره ولی هرچی رسیده تر باشه کمتر یبوست میاره

چه عکس قشنگی گرفتی
خدا نگهش داره واست

اره انسداد روده میاره دختر من نخورده یبوست داره بخوره دیگه هیچی

سوال های مرتبط

مامان امیرعلی و آریا مامان امیرعلی و آریا ۲ سالگی
سلام میخواستم یه تجربه مهم باهاشون به اشتراک بذارم که بیشتر از مامانت به بدرد اونایی میخوره که اقدام به بارداری هستند


من در این روزای گذشته با پسرا بویژه امیرعلی دچار یه سری چالش ها شدیم امیرعلی بشدت عصبانی شده بوده سر همه داد میزنم همش غر غر گریه میکرد

دیگه رفتم پیش مشاور باهاش صحبت کردم مشاور خواست که امیرعلی بره جلسات بازی درمانی و منم برم برای مشاوره برای یادگیری روابط فرزند پروری بهتر

جلسه اول که باهاش داشتم فهمید که من یه سری مشکلات حل نشده در گذشته و حال دارم که باعث حال بد من و انتقال اون به بچه ها میشه و باید درمان بشه

می‌خوام بگم قبل از بچه دار شدن ای کاش یه سری از مشکلات مثل خشم و استرس و اضطراب و مشکلات که با همسرمون داریم حل کنیم به کمک یه مشاور بعد بریم سراغ بچه دار شدن چونکه بزرگ کردن یه بچه خیلی مهمه پر از چالشه

رفتن پیش مشاوره اگه احتمالأ یه مشکل کوچولو هست بهتون پیشنهاد میکنم

من بعد از گذشت چهار جلسه که حدودا یک ماه شده حال خودم خیلی بهتره و این حس به امیر علی و آریا هم دادم


گرچه هنوز جلسات تموم نشده راه دور و درازی دارم ازتون می‌خوام برای اینکه بتونم این مشکلات حل کنم برام دعا کنید چون راه خیلی سختی اما خوبی انتخاب کردم من باید عوض بشم چونکه دیگه یه مامانم
مامان تربچه مامان تربچه ۲ سالگی
خونه مامانم بودم ،خواهرمم بود با بچش،بچه اون ۴سالشه ،یه دو دیقه نگاهم از بچم رفت دیدم با ابپاش اب ریخته تو دوتا گوش بچم سریع با گوشپاک کن و دستمال پاک کردم گوش بچمو،بچم گریه میکرد دستمال رو رو گوش بچه اجیم گزاشتم و به بچم گفتم ببین گوش مهرادم پاک کردم که بچه اروم بشه ،مهراد بچا اجیم شروع کرد گریه کردن ،اجیم تو جمع که خاله ها و خواهرا بودن یه دفعه با اخم گفت چیکار کردی بچه منوووو ،گفتم کاری نکردم فقط دستمال رو دو طرف گوشش گذاشتم و به بچم گفتم ببین گوش اونم پاک کردم که آروم شد بچه ، خیلی ناراحت شدم از برخودش تو جمع ،دلم شکست یهو ،سریع لباس پوشیدم زنگ زدم تاکسی اومدم خونه ، هیچ وقت فکر نمیکردم یه روزی به خاطر بچه با من اینجوری حرف بزنه تو جمع،اصلا دلم نمیخاد مادرا خودشونو دخالت بدن تو بحث و دعوای بچه ها، ولی من فقط خواستم بچه اروم بشه فقط دستمال گذاشتم دو طرف گوش اون و گفتم مامان ببین گوش اونم پاک کردم ، تبه نظرتون کار من اشتباه بوده یا کار اون ؟؟ من باید چیکار میکردم؟ میخاستم بغضم نشکنه که سریع اومدم خونمون ،اومدم اینجا یه دل سیر گریه کردم ،شوهرمم امشب شیفت تا فردا صبحه،من تازه رفته بودم بمونم امشبو