اینم از زایمانم 🙂
ده روز گذشت ده روز خیلی سخت
اون از اولش که پر از چالش زایمان کردم تهش سزارین شدم
هنوز یه روز نشده بود به خاطر زردی بستری شدم بیمارستان .
تو حسرت یه تشک نرم یه استراحت یه خوراک و غذای خوب
شکمم از داخل زخم کمرم از وسط شکسته بود ولی محبور بودم سزپا یشم
گاهی به خودم نکاه میکردم میگفتم ینی منم زن زاعوام چرا بس اینجوری....
با گریه از بیمارستان رفتم خونمون نه گوسفندی نه اسپندی نه کسی که دورم باشه
دلم میخاست یه عالمه فیلم و عکس تو بیمارستان بگیرم نشد
دلم میخاست وقتی رفتیم خونه عکس و فیلم بگیرم نشد
دلم میخاست مهمون بیاد خونم مراسم بگیریم نشد
من هیچیم شبیه به تازه زایمان کرده ها نشد از روز اول گریه کردم کارایی که نباید کردم . الانم که روز دهمه حتی یه حموم نرفتم غسل کنم 💔
کاش خدا باهام اینجوری تا نمیکرد کتش حداقل به خاطره خوب از زایمانک به جا مبگذاشت برام
بارداریم شد حسرت ولی اخه اینم حسرت
من به همه اونایی که زایمان میکنن حسودیم میشه حالا 💔

۱۵ پاسخ

عزیزم منم زایمان بدی داشتم بچمم زردی داشت طوری شد که اصلا شوهرم وقت نکرد برام یه گل بیاره زایمانمم حالم بد شد یدفعه بدون هیچ‌برنامه ریزی بستری شدم و زایمان کردم بچم بخاطر زردی رفت زیر دستگاه خودم بخیه هام باز شد اصلا رو تشک نخوابیدم ولی خودمو نباختم
چرا نرفتی حموم غسل کنی اینک دست خودته گلم
خودت باید خودتو کنترل کنی همه زنا شرایط سخت دارن بعد زایمان

الهی عزیزم💔💔

الهی دورت بگردم اینا همش از عقده بودن ادماس

عزیزم دیگه حموم رفتن که دست خودت بود یا عکس که با همین گوشی هم میتونی بگیری
زیادی حساس شدی الان دیگه از بچت لذت ببر از کسی هم توقع نداشته باشی اعصابت آروم تره

منم شرایطم کاما مثل تو بود با این تفاوت ک اومدم خونه خانواده هامون پیشم بودن همين

چقد منی🙂همه ی چیزایی ک گفتی برای منم بود
فقط من دوتا بچه دارم

عزیزم🥺قشنگ درکت میکنم چون منم شرایطم مشابه تو بوده حتا بدتر
سعی کن از الانت لذت ببری بانینی حسابی وقت بگذرون و ازلحظه به لحظش عکس بگیر.چون الان منم همش حسرت میخورم که چرااینقدر افسرده شدم که خیلی کارایی که میخواستم اصلا یادم رفتن انجام بدن🥺

اخی چرا عزیزم

شرایط منم بعد سالها ناباروری همین بود💔
ولی خداروشکر الان دخترم سالم کنارمه

عزیزم درک میکنم ولی اینجوری فکر کنی فقط خودت اذیت میشی منم نه گلی ن کادویی که تبریکی نه حتی کسی بود وقتی داشتم از درد می مردم برام شیاف بزاره یا بچه رو بده بغلم بچمم از گشنگی زردی کرد و خیلی چیزای دیگ که نمیتونم بیانشون کنم ولی فقط به پسرم نگاه میکنم و لذت میبرم و بخودم فکر میکنم که وقتی کسیو ندارم باید بیشتر مراقب خودم باشم فقط بفکر خودت و بچت باش و بس

عزیزم حق داری ادم تو‌بارداری و‌زایمان حساس میشه ضعیف میشه تا اخرش حق با شماست اما خب چه میشه کرد که همه ی این چیزا برات پیش اومده،خداروصد هزار مرتبه شکر بچت صحیح و سالم بغلته ایشالا خدا برات جبران میکنه

خواهر و مادرت چی

عزیزم 😢

یعنی مامانت نیومد

عزیز دلم سخت نگیر
خداروشکر بچت سالم‌و بغل گرفتیش الهی شکر
میگذره
قطعا ی حکمتی توش بوده
ایشاللع ۱ ماهگی برو‌اتلیع ی مهمونی بده از دلت در میاد
ایشاللع

سوال های مرتبط

مامان دلسا🩷و آرسام🩵 مامان دلسا🩷و آرسام🩵 ۷ ماهگی
پارت ۲
( اگه کسی خواست بیاد شخصی پیام بده معرفیش کنم) و پیدا کردم و شمارشو برداشتم و پیام که دادم گفت سزارین اختیاری انجام میده و ۱۵ میگیره خودش و ۱۷ هم هزینه بیمارستان با بیمه تامین اجتماعی خیلی خوشحال شدم رفتم ویزیت شدم و تو همون بار اول بهم نامه داد برای ۲/۲ که برم بیمارستان برای زایمان ولی ننوشت سزارین گفت که بیا اون روز میام بالا سرت با یه بهونه میبرم سزارین که اجباری حساب بشه و بتونی از بیمه ات استفاده کنی سر این موضوع کلی استرس داشتم که خدایا سرکاری نباشه دردم بگیره و نیاد برم بیمارستان آمپول فشار بزنن بهم بمونم درد بکشم خلاصه روز قبل که قرار بود برم بیمارستان پول دکتر و واریز کردم و دکتر گفت فردا ۶ صبح برم بیمارستان بلوک زایمان شب قبلش همه چی و آماده کردم و صبح زود رفتیم بیمارستان و با نامه دکتر بستری شدم دکتر تاکید کرده بود نه خودم نه همسرم حرفی از سزارین نزنیم ولی تو بلوک زایمان همه میدونستن که من قرار سزارین شم و اومدنم اونجا فرمالیته است