۱۰ پاسخ

نگفتن ک ناسازگاری خون دارع؟

وضعیت منم همینه

من ۴۰روزم. بیمارستان تموم شد

عزیزم درکت میکنم منم ۱۵روز بچم بستری بود چون زود به دنیا اومد هیچی نه از بارداری فهمیدم نه از روزای بعد زایمان

اخخخخ من ک زردی داشت کلی دارو خوردم بعدش دوباره بردم رفته بود بالا بستریش کردم دو روز بستری بود بعد مرخصی بردمش دکتر دوباره دکتر

من از بخش زایمان با کلی درد و حال زار رفتم بخش نوزاد بچم رفت تو دستگاه هر ساعت جلو در اتاق رژه می‌رفتم ولی تموم شد مال توام تموم میشه ی اخیش از ته دلت میگی وقتی بغلش کنی

منم این حسو حس نکردم همش راهی بیمارستان بودم خودم ی جا بستری بچم ی جا بستری اخرشم عروق دستش اسیب دیده خانما بد کشیدنش هرروز دارم میبرمش فیزیوتراپی دستشو نمیتونه تکون بده

آن شاالله ک خیره
آن شاالله زود خوب شه برین خونه ب امید روز های خوب


منم دخترم زردی داشت
اما خودمو دست این دکترا ندادم
رفتم سراغ طب اسلامی
چهارروزگی فهمیدم ده روزگی برطرف شد
زردیشم 15بود

زردی که چیزی نیست کاش پسرمن ام زردی داشت دورسرش بزرگ شده بردم تهران گفتن بیرون مغزش آب اورده چندماه میکشه خشک بشه دلم خونه انقدر استرس دارم🥺🥺

عزیزم 🥺

سوال های مرتبط

مامان ❤️ آراد جانم ❤️ مامان ❤️ آراد جانم ❤️ ۱ ماهگی
اینم از زایمانم 🙂
ده روز گذشت ده روز خیلی سخت
اون از اولش که پر از چالش زایمان کردم تهش سزارین شدم
هنوز یه روز نشده بود به خاطر زردی بستری شدم بیمارستان .
تو حسرت یه تشک نرم یه استراحت یه خوراک و غذای خوب
شکمم از داخل زخم کمرم از وسط شکسته بود ولی محبور بودم سزپا یشم
گاهی به خودم نکاه میکردم میگفتم ینی منم زن زاعوام چرا بس اینجوری....
با گریه از بیمارستان رفتم خونمون نه گوسفندی نه اسپندی نه کسی که دورم باشه
دلم میخاست یه عالمه فیلم و عکس تو بیمارستان بگیرم نشد
دلم میخاست وقتی رفتیم خونه عکس و فیلم بگیرم نشد
دلم میخاست مهمون بیاد خونم مراسم بگیریم نشد
من هیچیم شبیه به تازه زایمان کرده ها نشد از روز اول گریه کردم کارایی که نباید کردم . الانم که روز دهمه حتی یه حموم نرفتم غسل کنم 💔
کاش خدا باهام اینجوری تا نمیکرد کتش حداقل به خاطره خوب از زایمانک به جا مبگذاشت برام
بارداریم شد حسرت ولی اخه اینم حسرت
من به همه اونایی که زایمان میکنن حسودیم میشه حالا 💔