۵ پاسخ

مرسی مرسی لطف کردی

برم سفارش بدم پس
من خیلی هم کم بیرون میرم
دوتا بچه کوچیک پشت همی دارم

بعدوقتی ب دستت رسیده همون جنس و رنگ بوده؟

عزیزم ایرادی نداره بهتر غذاش رو بخوره خیلی بهتره تا مثل بچه من غذارومزه هم نمیکنه آویزونه به من برای شیر وزنم کم کرده دکتربروجرد بردم گف ۱۸ ماهگی کامل ارشیربگیرش
خداحفظش کنه گل پسرت رو عزیزم

دقیقا منم همین گلایه رو دارم 😅کلا زندگی ما زنها خیلی سخته

سوال های مرتبط

مامان آروین👼🏻😍 مامان آروین👼🏻😍 ۲ سالگی
۲دیگه بعد از این شیری که وقتی از خواب بیدار میشد رو حذف کردم و تا از خواب بیدار میشد بلند میشدیم و حواس پرتی و صبحانه و بازی، دیگه خودش انگار متوجه شده بود که شیر نیست و اروین همیشه عادت داشت تا صبحانه اشو میخورد میومد شیر میخورد و این عادت از سرش افتاد و کلا یادش رفت، و بعد رسیدیم به غول یکی مونده به اخر یعنی شیر قبل از خوابیدن که یبار امتحان کردم و اروین رو ۳ ساااعت چرخوندم و اون فقط گریه میکرد و نتونستم اخر و هلاک شد بچم و بهش شیر دادم و خوابید، هنوز نه خودش واسه این قسمت اماده بود و نه من، فهمیدم که من باید خواب عصر رو اول یاد بگیرم بخوابونمش بعد برسم به اون قسمت شب، پس عصرا اهنگ لالایی گذاشتم و تکون و لالایی نمیخوابید و بعدش دیگه فهمیدم اروین اینجوری با تکون دوست نداره بخوابه و میذاشتمش تو بغلم و بدون هیچ تکونی اینقدررر حرف میزنم و از ثانیه ای که از خواب بیدار میشد رو براش تعریف میکردم تا همون لحظه و فهمیدم اروین حرف زدنم رو دوست داره و روز اول ۲ ساعت حرف زدم یه چیزی رو هزاربار تعریف میکردم-
مامان نی نی مامان نی نی ۲ سالگی
چقد این متن منم🥲🥲

از نظر روحی و جسمی خیلی خستم بعضی وقتا میشینم گریه میکنم تا خودمو سبک کنم پسرم خیلی خوب شیرخشک میخورد کلا روزا شیرخشک میخورد شب موقه خواب شیرخودم..یکهو زد از گلوش خون اومد بردمش پیش دکتر گفت گلوش زخم شده التهاب کرده دارو داد بهش دادم خوب شد ولی از روزیکه گلوش زخم شد دیگه لب به شیرخشک نزد این زخم گلوش بیست روزی طول کشید که فقط شیرخودمو میخورد غذا نمیخورد حتی دیگه تو لیوانم شیرخشک نمیخوره درست تایمی که آمادگی داشت برای از شیر گرفتن این بلا سرمون اومد الان چند وقته یکم غذاهم میخوره شیر پاستوریزه پاکتی میدم بهش ولی خیلی بهانه گیر شده وایستگیش خیلی زیاد شده جایی میریم از بغلم پایین نمیاد از کتو کول افتادم بغل باباشم نمیره نمدونم چرا همش جیغ میزنه گریه میکنه خسته شدم بریدم بعضی وقتا دادمیزنم خودمو میزنم خیلی خستم کسی درکم نمیکنه نمتونم از شیر بگیرمش انقد بد شده شبا تا صبح یکسره بیدار میشه شیر میخاد ندمش دنیارو میزاره روسرش نمدونم دیگه چیکارش کنم براچی انقد بهانه گیر شده کاش این روزا زودتر بگذره از شیر بگیرمش دیگه نمیکشم همه دندونام درد میکنن به خودم که نگاه میکنم میبینم خیلی گناه دارم 🥲🥲
مامان نی نی کوچولو مامان نی نی کوچولو ۲ سالگی
سلام . این متن دل نوشته است برای پسرم . عزیز دلبندم فکر نکردی مامان شوکه میشه . هنوز خیلی زود بود . آمادگی شو نداشتم . سرمست بودم از اینکه پسرم از شیر جانم تغذیه می‌کنه و ذوق شو داره . دلم گرفته . غافل گیر شدم . من هنوز می‌خوام بعلت کنم بچسبونمت به سینه ام و صدای شیر خوردن تو بشنوم . آروم آروم بسته شدن چشماتو در حین شیر خوردن . یادته با یک دست با موهام بازی میکردی و نوازش میکردی موهامو موقع شیر خوردن . دلت نمی‌خواد هیچ تل یا گیر سری روی سرم باشه . من میخواستم دو ماه بیش تر از دو سال بهت شیر بدم که تو تابستون تشنه نشی زیاد اذیت نشی . چرا بهم نگفتی آخرین باری که داری شیر میخوری که حداقل از لحظه لحظه اش لذت ببرم و فرصت خداحافظی کردن با این حال مادرانه رو داشته باشم . شاید درک احساسم سخت باشه اما من هنوزم سخت محتاج توئم . کی می‌دونه شاید این من بودم که با قلب و روحم از تو تغذیه میکردم . پر میشدم از عشق و حس خوب . پسرم بهم قول بده که دیگه هیچ وقت یهویی تصمیم نگیری ‌. مثلا یهو نخوای بری سربازی ، یهو نخوای بری دانشگاه یه شهر دیگه ، یهو نخوای زن بگیری ازم جدا شی و خیلی یهویی های دیگه ، مثلا یهو نگی مامان دیگه بغلم نکن نبوسم من دیگه بزرگ شدم جلو دوستام خجالت میکشم . یا اینکه یهو خیلی سنگین نشو طوری که دیگه نتونم بلندت کنم بغلت کنم . 🥹🥹🥹🥹😭😭😭😭 خوشحالم که بهت سخت نگذشت خیلی راحت از شیر خوردن گذشتی . همین که فقط من اذیت شدم ، خوبه . تو راحت باش من بشم فدایی تو 💓❤️💞 کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه 🥹💋❤️🥹💋❤️ و ناگهان چقدر زود دیر میشود .