من پسرم نارس به دنيا اومد ريه هاش كامل نشده بود
١٦ روز بستري بود من توي اون مدت شيرمى ميدوشيدم ولي خدا شاهده به زور از ضبح تا شب ١٠ سي سي ميشد
وقتي اورديمش خونه سينمو ميگرفت گريه ميكرد اصلا شير نداشتم
شير خشك ميخورد
ديگه بعدش واقعا نرسيدم دوباره شير بدوشم بلكه شيرم زياد شه ديگه شيرم خشك شد
حالا اون روز يكي از فاميلا ميگه بچت خيلي لاغر شده،گفتم اره از شير گرفتمش لاغر شد
بعد گفت شير خودتو ندادي؟گفتم چرا يكي دوماهي شيرمو خورد ولي شيرم كم بود ديگه شيرخشكي شد
بعد ميگه ولي هيچي شير مادر نميشه
خواستم بش بگو پفيوززززز عوضي به تو چه اخهههههه
مگه من تو زندگيت دخالت ميكنم كه حرف مفت ميزني
به تو چه ربطي داره بچه من چي خورده چي نخورده فضول عوضي
حيف سنش بالا بود نشد برينم بهش
بعضيا جقد نكبت هستن خدايي
من سر همين كه سينم شير نداشت بچم قندش افتاد
به شوهرمم گفتم واسه بچه دومم به شير خودم اكتفا نميكنم درجا شير خشك بهش ميدم اگرم شير داشتم فبها ازونم ميدم
بعضيا ميرينن تو اعصاب ادم به خدا

گلم تقصیر خودتون هست چرا فکر میکنید بابت همه چیز باید توضیح بدید و دیگران رو تا سطوح بالایی از رضایت برسونید
گفت لاغر هست بگو پزشک ش کاملا از شرایط ش راضیه
دیگه به اون چه ربطی داره توضیح بدی شیر داشتم بعد نداشتم بعد دادم بعدش ندادم
حوصله ت زیادی زیاد هستا
الان عهد سیب زمینی نیست که به حرف عمه خانوم و خاله خانوم پیش بریم ببین شرایط بچه چیه با نظر پزشک کار درست رو انجام بده

من فقط اغوز داذم رفتم باشوهرم دکتر به شوهرم گفت به هیچ کس ربطی نداره مادر میخواد شیر خودشو بده یا شیر خشک گفت چون اگه بخواد شیر خشکیش کنه باید از خوابش بزنه بره شیشع شیر بشوره اگه از شیذثر خودش بده باید یجی بهش اویزون باشه🤣هرجور ک ذهن مادر امادست دیگه شوهرم گفت دکتر راست میگه توام غذا پذا خوب نمیخوری بچم لاغر میشه بیا شیر خشک بده البته ۴۰ روز دوشیدم همراه ببلاک دادم اما پسرمم نمیگرفت خداروشکر سینمو اصلا دوست نداشتم شیر خودمو بذم

واقعا من که واگذارکردم به خداخداجوابشون روبده😔😔

حرف خاصی نزده
اما همین یه حمله کافیه تا روان یه مادر باردار تازه عمل کرده که بچه ش رو هم تازه از شیر گرفته و درگیر مسائل جسمی و روحی هست رو به هم بریزه

بعضیا واقعا شرایط آدم رو درک نمیکنن و فقط دهنشون رو باز میکنن
شاید به یه مامان دیگه بگه اصلا عین خیالش هم نباشه
اما شما شرایطت خاصه
به نظرم آدمای سمی رو از زندگیت حذف کن و روابطتت رو کمتر کن تا بتونی ازین مرحله عبور کنی و حالت بهتر بشه

من پسر کوچیکم همینجوریه همش دنبالم میگرده تا منو نبینه فورا گریه میکنه تا من نشستم خیالش راحته

من به پسرم دوسال و سه ماه شیر خودمو دادم اگر هی نمیگفتن وایییی مگه هنوز بهش شیر میدی فوزولی نمیکردن تا دوسال و نیم بهش میدادم از وقتی از شیر گرفتمش لاغر شده اصلا خوب غذا هم نمیخوره

اگر خودت شیر داری ازش دریغ نکن حتمن بهش بده شیر مادر هم مقوی تره هم خیلی راحتی حتی برای شبا هم خیلی راحتتری .اگر نداری که قضیه اش فرق داره حتمن باید شیر خشک بدی

عزیزم به هیچ کس توضیح نده .منم سر فرم نوک سینه م بچه م نگرفت .شیر خشک دادم . بعد ما خودمون ریز نقش هستیم. هر کس گفت دخترت ضعیفه .گفتم عزیزم بچه م ظریفه نه ضعیف .خداروشکر دکتر هم لز قد وزنش راضیه .
دهن همه رو بستم

به من هم آنقدرگفتن که نگومن خانواده شوهرم میگن سربچه اولم شیرخودم رامیدادم آنقدر شیرداشتم که ازشیرگرفتم بازهم داشتم به زورخشک شدولی سراین یکی تاباردارشدم فهمیدن که دخترهست کلی حرف بارم کردن ودخترزودبه دنیاآمدوزنش هم کم بودالان هم همین رامیگن ولی من دیگه ماهی یکبارمیرم خانشون شایدهم دوماهی یکباربااینکه نزدیکم هستنددختروپسرم که اصلانمیرن بازهم میگن ولی بعضی مواقع شوهرم جوابشون رومیده اگر من بخواهم بگم چه کارهایی باهام کردن ومیکنن یک کتاب خودش😔😔😔😮‍💨😮‍💨😮‍💨

ببین من دوماه گریه کردم سرهمین شیر دادن سینم نوک نداشت پسرم سینمونمیگرفت اصلاشیرنمیخورد گشنه بود منم شیرخشک دادم چقدر بهم حرف زدن گفتن مادری نکردی براش نه شیردادی نه درد طبیعی کشیدی پسرم دوماهگی کرونا گرفت خواهرشوهرم گفت ببریم بدیم عروس عموش شیربده بهش اخه شیرمادر خیلی مقویه وفلان ازقصدمیگفت حالاالان میگم خداروشکرمن شیرندادم به پسرم وگرنه یه بچه استرسی وعصبی میشد صدتابچه هم بیارم بازم شیرخشک میدم چرا از دندون و مو اعصابم بزنم یه بچه استرسی هم بشه

یسریا خرن واقعا زر مفت میزنن

ول کن بابا حرف مردم باد و هواست ،اصلا بهش توجه نکن

من والله بچه اولم آنقدر عذاب کشیدم سر همین شیر مادر بخاطر حرف مردم میگفتن هیچی شیر مادر نمیشه میدادم خیلی عذاب آور بوددومی ولی همون دوماه به زور دادم به شوهرم گفتم خودت بچه میخواستی می‌دونی من شرایط شیر دادن ندارم شیر خشک بخر. خدا رو شکر خیلی راحت تر بود برام اصلا هم وزن گیری. رشدشون هیچ فرقی نداشت بخدا. جاری منم یبار گفت هیچی شیر مادر نمیشه گفتم قرار نیست من بمیرم که هیچی شیر مادر نمیشه من باید توان داشته باشم بهش بدم. دیگه هیچکس جرات نکرد بهم بگه در این مورد یبار جواب بدی ساکت میشن

ول کن بابا اینقد ب من گفتن چزا شیر خودتو ندادی،من یه مدت افسرده شده بودم بخاطر شیرخودم،☹اصلن درک ندارن

یه گوش در یه گوش دروازه همین ول کن