مامانا درادامه تایپیک قبلی که گفتم پنجشنبه خونریزی داشتم....
خب بعداز دوسه ساعت خونریزی بنداومد
ولی جمعه ساعت یازده ونیم صبح باز رفتم دسشویی و دیدم خونریزی کردم 😭و البته بیشتر از روزقبل
خلاصه سریع اماده شدم و رفتم یه بیمارستان دیگه(امام )
چون روزقبل که بیمارستان دیگه بودم گفت باید بری کلا اونجا واسه اینکه هفتت پایینه و احتمال زایمان زودرس و ایناهست
رسیدم و رفتم اورژانس زنان ،مدارک و سونوی روزقبل رو بهش دادم و قضیه رو واسش شرح دادم ،گفت برو تا معاینت کنم 🤦🏻‍♀️
اسم معاینه میاد تن و بدنم میلرزه
دیگه رفتم اماده شدم برای معاینه اول با اسپکولوم وارد واژن شد🤦🏻‍♀️🥲وای که چقد درد داشت ،وقتی درش اورد یه تیکه حالت چربی یا گوشتی مانند بهش بود ،گفت دهانه رحمت بستس خداروشکر اینم شیافته دراومد😐😐قیافه من فقط دیدنی بود،گفتمش این شیاف نیس من شیافو مقعدی میزارم ،گفت پ این چیه😐🤦🏻‍♀️داشت ازمن می‌پرسید گفتمش چمیدونم و باترس اومدم پایین و گفتم یاحضرت ابوالفضل 😭 نگاهش کرد گفت مث عفونت یاترشحه ،بافت جنینی نداره چون رحمت بستس اصلا ،
گفت درازبکش دوباره و اینبار با دست معاینه کرد لعنتی چقدر دستش درد داشت داشت اشکم میومد دیگه
خلاصه کارش تموم و گفت برو صداقلب بچه روهم بزاریم اونم گوش دادن و خوب بود ،گفتمش پ علت این خونریزی چیه
گفت خونریزیت زیاد نیس درحدیه که دستکشم فقط خونی شد ،اونم مث ترشح میمونه نگرانش نشو همه چیزبچه هم که خوبه،گفتم بهش اگرنیازه بستریم کنید خودم راضیم تحت نظر باشم ،گفت ن نیازنیس بروخونه اگر دیدی خونریزیت بیشتر شد بیا
،دیگه خلاصه اومدم خونه وتاعصرش خونریزی کم شد درحد لکه بود
ودیگه ازغروب به بعد حالت لکه های قهوه ای شد

ادامه تایپیک بعد

۰ پاسخ

سوال های مرتبط

مامان گل پسری مامان گل پسری هفته بیست‌ونهم بارداری
خب بیایین بتون بگم صبح چیشد که من نصف جون شدم🥺💔
ساعت هشتونیم بیدارشدم رفتم سرویس ،من همیشه قبل از دسشویی کردن با دستمال خودمو چک میکنم ومث همیشه دستمال کشیدم و دیدم لکه ام خیلی زیاده ،اصن درحد لکه نیس و خونریزیه ولی شدید نبود
خلاصه قشنگ ترس افتاد بجونم و افتادم به لرزش💔
دیگه سریع لباس پوشیدم رفتم بیمارستان
گفت برو زایشگاه ،عاقا اسم زایشگاه اومدمن یه سکته ریزی زدم
نشستم منتظر و اینا ،توی اون فاصله چندنفرم زاییدن 😅🥲
ماما اومد گفت برو روتخت معاینت کنم ،گفتمش نمیشه معاینه نکنی گفت پس ازکجا بفهمم دهانه رحمت بازشده یانه
گفتمش خب باسونو گفت نه سونو که نشون نمیده
دیگه خلاصه باترس و لرز درازکشیدم اول صداقلبشو گوش داد گفت خوبه ،با دست چک کرد شکممو خوب بود،وبعد دو انگشتش رو فروکرد داخل😐 کمی درد داشت ولی قابل تحمل بود
گفت خداروشکر دهانه رحم بستس
سونو نوشت که انجام بدم
الان سونو روهم دادم خداروشکر هم سرویکس هم جفت هم بچه همه چی خوب بود ،گفت معمولا دلیل خونریزیا اینجوری مشخص نیس ،نگرانش نباش اصلا
فقط یه مقدار اب دورجنین گفت زیاده همین
فسقل هم کله اش دقیقا توی استخون لگن بود جوریکه بزور صورتشو دید گفت شیطونه🥲😍
اونم گذاشتم سری بعد رفتم دکتر بگم بهش
ولی واقعا ترسیدم 🥲و هزارتا نذر و نیاز کردم و اشک ریختم 💔🥺
این بچه تابدنیا بیاد منو سکته میده
مامان توت فرنگی مامان توت فرنگی ۲ ماهگی
سلام خانوما
دیروز گفتم خونریزی دارم گفتم بیام نتیجه رو بگم چیشد😶
اول که خونریزیم شروع شد خون قرمز روشن بود چون شهرستان بودم تا برسم بیمارستان ۳ ساعتی طول کشید تا رسیدم بیمارستان دیگه از خونریزی خبری نبود لکه بینی قهوه ای داشتم معاینه کردن نوار قلب هم گرفتن گفتن مشکلی نیست گفتن لکه بینی هم مهم نیست زیاد اگه خون تازه باشه خطرناکه حالا بیا و ثابت کن که تا ۳ ساعت پیش خونریزی داشتم😐 خلاصه یه سونو هم نوشتن امروز اونم رفتم گفتن همچی عالیه فقط استراحت کن منم رفتم خونه ساک نینی رو جمع کردم که اگه باز خدا ای نکرده اتفاقی افتاد آماده باشه الانم مامانم گفت دیگه نمیزارم خونه بمونی داریم برمیگردیم شهرستان، مامانم تشخیص داده باید استراحت مطلق شم😂
خلاصه من اخر نفهمیدم این خون و لکه بینی که هر چند هفته مارو نصفه جون میکنه از کجا میاد🫤
فقط یه چیزی من تو سونو های قبلیم تاریخ زایمانمو ۳۱ شهریور زده بود الان اینجا سونو رفتم گفت زودتر میشه ۱۶ شهریور نمیدونم بر چه اساس همچین حرفی زد
مامان دخملی💖آتاناز💖 مامان دخملی💖آتاناز💖 ۱ ماهگی