۱۶ پاسخ

دختر دیگه ازت خبری نشدا🫠💔

‌. بعد که اثر شیافت میرفت پرستاره فکر می‌کرد بازی در میارم نمیخوام راه برم سوسولم هرچی گفتم شیافت بده نوگداد بعد که از تخت آومدم پایین دید فقط؟اشک میریزم نه میشد راه بری نه میشد برگردی بری بالا تخت از درد وحشتناک بعد رفت بیشعور شیافت آورد. حالا تا شکمت کار نکنه اجازه مرخص شدن نمیدند شکم من خیلیییی نفخ داشت کار نمی‌کرد هی ملین و شیافت دادند تا بالاخره ساعت ۱۰ شب مرخص شدم خدا شاهده تا ۵ روز همین درده بخیه سمت راستم تو خونه با من بود و من اشک می‌ریختم از پله ۱۰ سانتی دستشویی نمیشد بالا بری فقط؟شیافت میزاشتم یا دست دکترم سفت بوده یا از نفخ شکم من بود فشار به بخیه ها میاورد من بعد از ۵ روز یکم نفخ خوابید بعد ۷ روز دیگه شیافت نزاستم پام راحت میومد بالا میتونستم‌برم دستشویی
حالام ۸ روز زایمان کردم برم سر ۱۰ روز بخیه هامو ببینه شالا طوریش نشده باشه برام سر سزارینت که بچت میخواد به دنیا بیاددعا کن من الهه ام پس دو تا دخترم بربیام خدا قدرت بهم بده بگو حاجتش بده

عزیزم آدما با هم فرق دادن نمیخوام استرس بگیری ولی برا من خاطره خوبی نبود
اول میری تشکیل پرونده آزمایش ادار
بعد اومدن انژوکت و سوند وصل کنه نامرد ماهر نبود منو اذیت کرد تا وصل کرد حسابی گریه کردم بعد رو ویلچر رفتیم اتاق عمل به دکتر بیهوشی گفتم من به دارو بیهوشیا حساسیت دارویی دارم بالا میارم از کمر بیهوشم کنید اول یه سوزن زد نصفه گفت نشد بعد دوباره زد از کمرم تا نوک انگشت شصت پام سوزن سوزن شد و درد گرفت اینجام یه دل سیر گریه کردم. بعد که پرده زدند گفتم حالم بده میخواستم بالا بیارم صد تهوع تو سرم زد آروم شدم ولی درونم تلاطم بود اینجا بود بچم به دنیا اومد گرفتش نزدیک صورتم بوسش کردم و گریه کردم از خوشحالی از این همه سختی که کشیدم. اومدم تو ریکاوری اصلا خوابم نمی‌برد گقتم بهم پمپ درد بدید
آخه سر زیرین اولم بهم پمپ درد ندادند درد وحشتناکی داشتم میومد امپول ضد درد تو سرم میزد من میخ استم بالا بیارم خیلی بد بود نمیشد با شکم پاره زور زد بالا اورد
این بار گفتم پمپ درد دکتر یه دارو دیگه را گفت تو پمپ درد بزارن که من بالا نیارم ولی فکر کنم ضعیف زود بازم درد داشتم کمتر یه پرستار بیشعور اومد شکمم فشار داد آنقدر گریه کردم خیلی درد اومد. بعد میگن خودت بیا رو تخت تا ببریمت بخش منکه نمیتونستم تکون بخورم خیلی بد بود. رفتیم بخش فرداش میگن بیا پایین راه برو چون من ۳ بعد از ظهر بچم به دنبا اومدوای خدا چرایکطرف بخیه هام اینقدر درد میکنه که نمیتونم تکون بخورم از درد وحشتناک گریه میکردم بهم شیافت داد ‌.

من انتخابم طبیعی بود.ولی هفته ۳۶ بارداری به خاطر شرایط خودم و بچه،تصمیم بر انجام سزارین شد.
تجربه دوستان همه به یک شکل بود.واسه منم همین بود.
فقط من بین عمل نفسم گرفت.انگار یکی داشت خفه م میکرد.به دکتر و پرستارا گفتم.برام ماسک اکسیژن گذاشتن.خوب شدم.
توی اتاق ریکاوری همه خوابیدن،ولی من نه،چون استرسم خیلی زیاد بود.این بزرگترین اشتباه بود.
بعد از اینکه بردنت بخش،حتما بخواب.
من نخوابیدم و استراحت درست نداشتم،بدترین روزای عمرم بعد از مرخصیم بود.

من که اورژانسی شد اما لباس پوشوندن بد از بستری ازم رگ گیری کردن و خون گرفتن انستی و نوار واینا سرم زدن بد سوند وصل کردن بردن اتاق عمل اونجا هم سرم زدن برام بردن داخل اتاق عمل آمپول بیحسی و بد دیگه شروع عمل بد اونم بردن ریکاوری و بدش بخش

منم سز اورژانسی و اجباری شدم
من طبیعی میخواستم
سه سانت باز شده بودم رفتم بستری شدم
بعد یکروز هیچ پیشرفتی نکردم دکتر هرکاری کرد نشد
بعد صبح روز بعد میشه آبم پاره شد
بعد اونم ک هیچ پیشرفتی نکردم دکتر گفت حتما بچه ی مشکلی داره ک نمیاد
خودش برام سوند وصل کرد
حتی شیو‌گفت لازم نیست
حتی ناشتا هم نبودم
سریع بردنم اتاق عمل دوبار آمپول بی حسی زدن
بعدشم ک عمل تموم شد تا ۷ یا ۸ ساعت شدید لرز داشتم
بعدشم ک موقع راه رفتن شد
چندبار اول خیلی اذیت شدم
در کل از سز راضی نیستم
خیلی عمل سختیه

من قرار بود طبیعی زایمان شم ولی روند زایمان بد بود بردنم اتاق عمل چون لاک داشتم پاکش کردن بعدم بی حس کردن ب نظرم بی حسی بهترین انتخابه چون صدای بچتو میشنوی و زود میبینیش

من اورژانسی سز شدم
چون کیسه ابم پاره شد و خونریزی داشتم بردنم برلی معاینه که نذاشتم بس ک درد داشتم درد معاینه نبود درد کیسه اب بود
زنگ زدن دکترم گفت سریع اتاق عمل اماده کنید
زنگ زدن شوهرم رضایت گرفتن
سریع لباس اتاق عمل تنم کردن
نوار قلب بچه رو گرفتن
سوند وصل کردن
انجوکت وصل کردن
رو تخت گذاشتن بردنم اتاق عمل
قبل اتاق عمل چون فیلم بردار داشتم یه فیلم کوتاه گرفت
تو اتاق گفتن بیهوش یا بی حس
بیهوشی انتخابم بود
پمپ درد گذاشتن برام
دیگه هیچی نفهمیدم بعدش تو ریکاوری بودم 5 بار شکمم فشار دادن هر یه رب یک بار
بردنم بخش
تا از 9 صبح تا ده شب چیزی نخوردم
سوند رو کشیدن گفتن مایعات بخور راه برو
روز بعدم شیاف کذاشتن گفتن باید مدفوع کنی
امار مدفوع و ادرار خودمو بچه رو کرفتن
واکسن بچه رو زدن و قطره دادن
و بعد مرخص کردن

من شب رفتم بستری شدم سرم انژویوکت سرم اینارو وصل کردن گفتن از ۱۲ به بعد هیچی نخور تا صبح چند بار آزمایش گرفتن چون دیابت داشتم صبح ساعت ۸ اومدن برام سوند رو وصل کردن بردنم اتاق عمل خیلیی استرس گرفتم دکترم باهام حرف زد دستمو گرفت تا دکتر بیهوشی امپول بی‌حسی زدن بعد هی میگفتم بیحس نشدم شروع نکنین🤣😂 اونا هی شوخی میکردن باهام تا حواسم پرت بشه بعد طولی نکشید بچم آوردن برام اما موقعه کشیدن بچه قفسه سینم فشار دادن بعدش حالم بد شد حس تهوع داشتم نفس کم‌آوردم یچیزی تو سرمم زدن گیج شدم اما هوش داشتم اما وقتی بچم آوردن دیدم انگار دنیا رو دادن برام🥹🥹🥹🥹🥹🥹😭

دست ها هم یکی سرم وصل یکی بسته است مدام فشار ات رو میگره

دیگه زیاد واضح چیزی یادم نیست جولو ام پرده کشیده بودند یکم درد احساس می کردم انگار یه چیزی رو از شکم ام بیرون می‌کشیدن دیگه دخترم رو گذاشت رو قفسه سینه ام بعد آوردن اش دیدم اش آخرش هم تو سرم یه دارویی زد گفت ته گلو ات تلخ میشه بعد دیگه بردن تو ریکاوری لرز گرفتم پتو آوردن انداختن بعد هم بردن بخش

بعد گفت بشین کمر تو خم کن سوزن رو یه بار زد که نشد نمی دونم دیگه چقدر اش داخل رفته بود کامل در آورد دوبار زد یا نه درد اش هم اصلا یادم نیست آنقدر استرس داشتم دیگه سریع دراز کردن ام بدن ام شروع به بی حس شدن کرد بعد بتادین زدن انگار یه چیز سنگین می ریختن رو بدن ام

من سزارین اورژانسی شدم ولی خب فرقی ندارن
میان میبرن اتاق عمل بعد برات آمپول بی حسی میزنن دراز میکشی منتظر میشن بی حس بشی بعدم عملت میکنن هیچی حس نمیکنی بعدم میری ریکاوری و بعدم تو بخش چندساعت نباید چیزی بخوری بستگی ب دکترت داره
بعد چندساعت میان شکمتو فشار میدن ک ببینن خونریزی داری یا نه

عزیزم من نمیدونستم موقع زایمانم
رفتم سنو دادم تو سنو نشون داد ک آب دورش کم شده
دکترم معاینه کرد دهانه رحمم باز بود
بعد نامه داد رفتم بیمارستان همش فشار و نوار قلب رو چک میکردن تا ساعت ۹شب بود دیگه دکترم اومد سزارین انجام داد
بچم بریج بود هم

من سر دخترم که قرار بود سزارین بشم ساعت ۸ صبح رفتم بیمارستان بهم گفته بودن ۱۰ ساعت ناشتا باش .‌ با ناشتایی رفتم بستری شدم آنژوکت زدن و سونو و آزمایش هام رو بررسی کردن و بعد بردن منو اتاق عمل داخل اتاق عمل سوند وصل کردن و بیهوشی و تمام .....
فرداش هم مرخص شدم

من سز اورژانسی شدم اول اومدن انجیکت وصل کردند و بعد اومدن شیو کنند که خودم قبلا شیو کرده بودم بعد رو ویلچر بردن اتاق عمل و رو تخت دراز کشیدم بعد دکتر بی هوشی اومد که مرد بود گفت بی حسی می خوای یا بی هوشی که بی حسی گفتم

سوال های مرتبط