۲۲ پاسخ

ن نترس 😂

ن برام دوتا امپول بی حسی زدن

واژنم تنگ بود بعد شکافتنم

اره عزیزم ولی خب خیلی داغون شدم اذیت شدم

اره بستریم کردن پنجشنبه تا جمعه ساعت دو بستری بودم

ن تنها نبودم دونفر دیگه باهام بودم

اره تو اتاق تنها بودم موقعه ک‌بچم ب دنیا اومد بردنش تمیزش کردن بعد برام اوردنش بهش شیر دادم دوباره بردنش تا رفتم تو بخش بعد برام اوردنش

ن بعد زایمان هیچ دردی نداشتم اصلا همون ساعت ک‌زایمان کردم درد داتشم کمی بعد خوب شدم اره جا بخیها یکم اذیتم کرد نمیتونستم بشینم تو دستشویی یا کاری کنم فشار بهم میومد

اونم زایشگاههه خرمشهر اووویی انگار غسال خونس☹️

خرمشهر زندگی میکنی؟

اره واقعا خیلی سخته

حس میکردم بچه داره میات پایین مقعدم اینقدر درد میکرد خلاصه دردای عجیب غریبی بودن

عزیزم جاش خوشه دوست نداره بیات بیرون😂

بچت چیه دختره یا پسر

من دردم جوری بود ک‌نمیتونستم بشینم رو زمین

من از ۳۸هفته دردام شروع شدن تا شدم ۳۸هفته و چهاروز بعد بچم اوردم چهاروز تو خونه درد کشیدم

تو ۴۰هفته هستی یعنی دردی چیزی نداری ک بری زایمان کنی؟؟

من درد داشتم خیلی بعد رفتم زایشگاه سه روز پشت سر هم قبولم نمیکردن میگفتن باید بری درداتو تو خونه بکشی روز اخر دیگه واقعا داشتم داغون میشدم از درد ک‌بستریم کردن گفت ۴سانت بازی شدی تقریبا ساعت ۹بستری شدم ساعت ۱۲امپول فشار بهم زدن ساعت ۲ونیم زایمان کردم

ن عزیزم ساعت نمیدن

اره ب منم اینطور میگفتن

ن عزیزم هروقت بهت نامه دادن یعنی باید بری زایشگاه نامه رو بدی بهشون ک‌بستریت کنن بستگی ب خودت داره باید درد داشته باشی یا وقت زایمانتو مثلا همچین موقعه زدن ک بری بستری بشی

من بهم نامه داد گفت تا فلان روز دردت نیومد برو بستری شو.

سوال های مرتبط