۱۲ پاسخ

وا خودت واس چی‌گریه می‌کنی ؟؟؟؟
بچه ت پسره
مثل شیر بارش بیار
قوی
با اعتماد بنفس
اگه اون گریه کنه اشکالی نداره،دردش گرفته ولی تو چرا دیگه

فردا روز ،توی مدرسه هزار اتفاق میوفته ،جامعه مون مثل یه جنگله،پسرت باید انقد قوی و زبل باشه که از پس خودش و مشکلاتش بر بیاد

اون امروز به تو نگا می‌کنه و‌الگو برداری می‌کنه
توی نگاه بچه ت یه مادر ضعیف نباش
اول اینکه دیگه نرو اونجا
بعدش به بچت آموزش بده از خودش دفاع کنه
کسی خواست بزنتش ،دستش رو بگیره
از الان باید شروع کنیا

اووووف برای منم پیش اومده توی پارک
خیلی بده من تا چندهفته ذهنم درگیر بود

وای وحشی

بچه هستن عیبی نداره

یادش بده از خودش مراقبت کنه، حالا من این وضعو تو خونه دارم، پسرم ب شدت دخترمو اذیت میکنه اونم حالا یادلش نمیاد هیچ دفاعی نمیکنه، دیگه امروز بهش گفتم هربار ک زدت محکم بزنش توهم، گفتم بیای پیش من شکایت کنی منم میزنمت، دیگه انقد حرصم گرفت

عجبا!! یکم گریه برای خالی شدنت خوبه ولی زود به خودت بیا، تو الگوی اون بچه ای اگه بخوای اینطور ضعف نشون بدی اونوقت بچه ازت یاد میگیره پسر هم هست نمیتونه از خودش دفاع کنه،باهاش حرف بزن بگو که کار اون پسر چقدر بد بوده و شما چقدر ناراحت شدی و بهش بگو که خیلی زود زخم هاش خوب میشه

اخی نازی

دیگ تنها نذارشون با هم

عزیزم اون هم بچه بوده عقلش ک نمیشه ولی همیشه هر وقت جایی میری چه اینجا چه هر جا بچتو چهار چشم بپا اصلا نذار از جلو چشمت دور بشه

چه بچه وحشی بوده دیگه پیش اومده دیگه نرو یا رفتی هم چهارچشمی مراقبش باش

واااا چرا

پدرو مادرش چه واکنشی نشون دادن؟

سوال های مرتبط

مامان فندق   وتو دلی مامان فندق وتو دلی ۲ سالگی
غروب پسرم رو بردم‌بیرون این موضوع واس یه بار دوبار نیست برنامه هر سری. بیرون رفتن پسرم بالغ بر۵۰تا توپ داره هر بارم برم بیرون یه توپ میبرم ولی دست هر کسی توپ ببینه همونو میخاد به حدی پایکوبی میکنه که من برم رو بزنم توپ اونا رو بگیرم در صورتیکه توپ خودش تو کالسکه هست یه ماشین جیپ سبز داره دقیقا عین همونو یعنی من تعجب کردم فک کردم مال خودشه یه بچه به اون ماشین یه بند بسته بود و می‌کشید بعد قرض گرفتن توپ اونو دید خابید کف زمین در صورتی‌که‌ من همون کارو تو خونه میکنم مثلا بند میبندم به ماشینش میکشه وبازی میکنه خابید و شروع کرد به گریه و منو می‌کشید که اینو میخام کلافه اونم قرض گرفتیم اون بچه هم همش غر میزد ماشینشو میخاد دیگ با کلی وعده وعید گرفتیم یه بچه دیگه دید ماشین مجیک داشت بعد اونو خواست باورتون نمیشه اونم گرفتیم کمی هم اونو سوار شد یه خانمه اونجا بود گفت من دوتا بچه بزرگ کردم اصلا اینطور نبود خلاصه بگذریم با آک اومدم خونه الان کف خونه پر ماشین هست سمتشون نمیره واقعا دارم دیونه میشم از بیرون. رفتم میترسم چرا مادرای دیگه بچه هاشون رو میبرن بیرون اصلا به مادراشون کار ندارن فقط میرن بازی اونا هم میشینن