قربونت برم...کاش انقدر زود ازدواج نمیکردی،یا اگه کردی ،زود بچه دار نمیشدی...حالا که شدی،سعی کن به جهات خوبش فک کنی..به اینکه دخترت تا چند وقت دیگه بزرگ میشه و مثل دو تا خواهر میتونین با هم همه جا برین😍من و مامانمم فاصله سنیمون ۱۹ سال بود..حس خوبیه...الانم که بچم به دنیا اومده یه مامان بزرگ جوونه😁این روزا میگذره،برای منم خیلی سخته..تازه من از آخر این ماه باید سر کارم برم...میدونم رسما ک ...پارست😂ولی چاره چیه
واقعا درکت میکنم عزیزم تنها نیستی
انشاالله خدا خودش کمکمون باشه 🤲
درک میکنم خیلی سخته بچه داری بچه منم چن وقته مدفوع سبز دل درد بی قراری گریه میکنه شب تا صبح هر یساعت بیدار میشه فقط میتونی صبوری کنی تا بچه خوب بشه بزرگتر بشه
عزیزم
خسته نباشی
بدنش رو با روغن ماساژ بده
خیلی توی کولیک موثره
شیر خودتو میدی؟
کهنه چرا میشوری مگه پوشک نمیبندی؟
کالاندولا با ان ان بزن
واقعا خدا صبرت بده خاهر بچه ایجوری باشه بعد دیگه شوهرت هم ای حرفا و ای رفتارا رو بکنه خیلی زور داره،، مگه آدم چقد می تونه تحمل کنه،،، به نظر من چند هفته برو پیش مامانت اینا بگو دیگه تحمل ندارم خستم می خام برم اونجا کمکم کنه
دیگه بعد ها خودم گفتم تو هم صبا میری سر کار خسته میشی بخاب خودم هستم بعد پنجشنبه ها می گفت فردو جمعه هس تعطیلم تو خوب بخاب استراحت کن من هسم،، یا روزا می گفت ول ناهار بکن بچو واجب تره ،تازه من پسر بزرگم 17 سالشه ای دومی هم هس
حق داری عزیزم
اگر شوهرت درکت می کرد یکم راحت تر بود
فقط بدون تنها نیستی خیلی از ماها مثله خودتیم شهر غریب و دست تنها من تا صبخ بیدارم و بچم بغلمه ولی بدون این روزا تموم میشه وروزای شیرین میرسه
وای خدا رو شکر شوهر من بداخلاق هس ولی اینجوری دیگه نیس اگه من شبا خاب باشم پا میشه شیر درست می کنه بهش میده میخوره یا روزای اول زایمانم همش گذاشته بودش کنار خودش همش هم خودش شب تا صبح کنارش بود شیرش می داد و گریه می کرد آرومش می کرد با وجود اینکه صبا هم می رفت سرکار
وای چرا اینجوری می کنه بهش بگو خب منم خسته هسم تو که بلدی درست بغل کنی امشب که پنجشنبه هس فردا جمعه هس تعطیلی تو بچه رو بگیر ببینم چجوری بغل می کنی تا منم یاد بگیرم
عزیز دلم نمیتونی چند بری خونه مادر وایسی
عزیزم برای سوختگیش پماد هیدروکورتیزون ۱ درصد و کلوتریمازول ۱ درصد قاطی کن یکم بزن سریع خوب میشه
اره من که ۴ ماهه حتی وقت نمیکنم در طول روز موهامو شونه کنم پسرم رفلاکس شدید داره هرروز دکترم نه تفریحی نه مسافرتی هیچی ... اما امروز ک دکتر بودم چندتا بچه رو اورده بودن ک پیوند کبد انجام داده بودن بچه ها دقیقا عین یه جنازه تو بغل پدرمادرا بودن و اونجا بود که فهمیدم ناشکری نکنم چون این ها همه میگذره
اخ الهی بگردم توهم مثل من غریبی😔 منم مثل خودت تا بچم میخاد جدیدا گریه کنه یه شربت کولیک بهش میدم گریخ نکنه از صبح تا شب تو خونه راه میرم که بچه آروم بشه از بس گریه میکنه شوهرم هم هیچ درکی نداره بعضی وقتا شده از روی فشار گرفتم خودمو زدم 😔منم خسته شدم
درکت میکنم من خیلی وقته موهام سفید شده🙂
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.