امشب خیلی گریه کردم نمیدونم چرا بعضیا دلشون سنگه و به یه مادر اینقدر عذاب وجدان میدن🥺
یکی از آشناهامون با دخترش اومدن خونه مامانم دختره خودش یه بچه پسر داره بعد به من گفت تو چقدر ریلکسی و برات مهم نیست دومی رو بارداری گفتم چرا ناراحت باشم گفت چون باید برای احساسات آیهان عزاداری کنی دومی به دنیا بیاد به آیهان رسیدگیت کم میشه و احساسات بچت فروکش میکنه و آسیب میبینه آیهان هنوز خیلی کوچیکه…گفتم نه تمام تلاشم میکنم حواسم به دوتاشون به یک اندازه باشه در جوابم گفت همه اینا حرفه با بچه دوم فقط بچه اولت نابود میشه😔
کلی از این حرفش ریختم بهم مخصوصا دومی به دنیا بیاد باید یه مدت پاهاش توی گچ باشن و من ممکنه یکم بخاطر مراقبت از اون از آیهان فاصله بگیرم 😭
کلی حس بد و اینکه مادر خوبی نیستم برای آیهان بهم دست داده ولی قول میدم گچ گیریا پای بچه دومی تموم بشه تمام محبت و توجه ام برای دوتاشون به یه اندازه بزارم…من خودم خواهر و برادر دارم ولی هیچ وقت بخاطر بودن اونا من پشیمون نیستم مطمئنم آیهان هم هیچ وقت بخاطر بودن داداشش پشیمون نمیشه
بعدشم من که بچه دوم به این زودی نمیخواستم خدا خواست و باردار شدم و بهش ایمان دارم هیچ کارش بی حکمت نیست …خانمایی شما دوتا بچه دارین واقعا به بچه اولتون ظلم ده دومی رو باردار شدین؟
ش

۴۳ پاسخ

بنظرم اشتباهه ک اجازه میدی کسی حرفی بزنه قطعا هیچکس هییییچکس از یه مادر بیشتر نمیتونه دلسوز بچه هاش باشه من اگر تو اون موقعیت بودم اصلا مهم نبود طرف کیه تنها جوابی ک میدادم میگفتم عزیزم خودم بچه خواستم قطعا خیلی بهتر میدونم دارم چیکار میکنم شما اگر خیلی ناراحتی حالا حالاها بچه نیار برات مشکلی پیش نیاد و تمام

بنظرم از حسادتی چیزی گفته اخه ادما وقتی تو موضوعی کم دارن برعکسش میگن ک ضعفشون نشون ندن.

پس قدیمیا چقدر ظلم میکردن همشون بالای ۵ الی ۶ تا بچه میاوردن‌.
نه عزیزم حرف مردم برات مهم نباشن همینا اگه حامله نبودی میگفتن وای آیهان گناه داره تنهاست یکی دیگه بیار.
پس برات مهم نباشه چی میگن زمانی میتونن توی زندگی تو دخالت کنن که خرج شمارو بدن یا مشکلاتتون رو حل کنن در غیر این صورت هرکی هرچی گفت بگو خودم صلاح بچمو بیشتر میدونم.

در هر صورت بچه ی دوم بیاد ادم حساس تر میشه چون نوزاده کوچیکه نیاز به مراقبت بیشتر داره. ولی دلیل نمیشه محبت نکنی. خواهرشوهر من هروقت که به پسرش شیر میداد زبونی قربون صدقه س دخترش میرفت میگفت این نباشه منم نیستم و هیچوقت هم باعث نشد که دخترش به برادر نوزادش حسودی کنه یا حس بدی بگیره.

سعی کن جایی اینکه افکارت رو بخاطر یه سری آدم مضخرف که هرچی دوست دارن به زبون میارن بهم بریزی تمرکزت روی این باشه که چجوری مادر شاد تری باشی و بتونی به جفتشون به به اندازه عشق بدی.

بیشعور نباشیم... واقعا این چرت پرتا چیه گفته
از آدمایی ک ازشون نظری خاسته نمیشه ولی دهنشون باز میکنن و بدون فکر و شعور حرف میزنن متنفرم

اتفاقا تک فرزندها بیشتر لوس و افسرده وعقده آیی میشن چون بیش ازحد توجه می گیرن وازبقیه انتظاراتشان زیاده،
من اختلاف سنی بچه هام ۱۱ سال میشه خودم دیدم که اینو میگم

کاملا درکت میکنم‌.من خودم پسرم یه سالو سه ماه بود دخترم به دنیا اومد .وقتی پسرمو از شیر زود گرفتم خیلی ناراحت بودم بهش مخصوصا خانواده شوهرم خیلی چرت میگفتن .ولی تا خودت تجربه نکنی نمیدونی من چی میگم‌.مطمئن باش آیهان کوچولو خیلی ام خوشحال میشه برا داداشش مخصوصا هم بازی هم میشن بچت تنها نمیمونه .بعدم بچس یادش میره.انشالله مامان خوبی براشون باشی .اونایی ام حرف زیاد میزنن به خاطر دل شکستت واگذار کن به خدا بی خیال باش

مامان آیهان و آیراد منم اوایل همچین فکرایی میکردم ولی انگار خدا اومد تو قلبم نشست و گفت ببین دختر جون یه روزی بچه ها از داشتن هم لذت میبرن و تو الان نمیدونی چه لطف بزرگی داری درحق مسیحا میکنی

حالا که دارم نگاهشون میکنم دوتا درکنار هم باهم دارن بزرگ میشن
واین لطف خدای مهربونه که بمن هدیه داده

به حرف بقیه توجه نکن اینروزا آدما انگار زخمی ان میخوان هرطور شده نیشت بزنن
براحتی ازشون عبور کن و فقط توکلت بخدا باشه و خودتو رها کن
بدون شک تو یه مادر قوی هستی و خدا این قدرت و توانایی رو بهت داده ومیده تاتو بتونی ازاین آزمایش سربلند بیرون بیایی
پس آروم تو دلت بگو خدایا راضیم به رضای خودت. ببین خداچطور برات جبران میکنه

بعدا میفهمه ظلم رو خودش به بچه اش کرده با تک فرزندی..کسی که پشیمون میشه خودشه...اهمیت نده به حرفای ادمایی که چیزی بارشون نیست

الهی خدا جفتش برات حفظ‌کنه‌حرف مردم باد هواس

من پسرم دو ساله بود که بعدی دنیا اومد
اینقدر همو دوست دارن و بازی میکنن
چرند گفته
ولی خوب واقعیتی ک‌هسن به مرور اعصاب آدم ضعیف تر میشه من الان با هر دو سوم دعوا میکنم
یکی هفت سالشه یکی ۵

نه عزیر اون حسادت بهت کرده مطمعاباش لذت ببرازبارداری وخداروشکرکن

طبیعی حرف بقیه تاثیر میذاره منم بودم خیلی ناراحت میشدم از حرفاش ولی بارداری و ناراحتی واست خوب نیست سختی های خودش داره ولی میگذره گذر زمان همه چیو درست میکنه منم دوست دارم دومی بیارمم باهم بزرگ بشن ولی دیگ سختی هاش بیشتره

ن عزیزم اینجوری فکر نکن منم دخترم همسن پسرت آیهان الانم باردارم اینجور فکری نمیزارم تو سرم چون یک مادر بین بچه هایش فرق نمیزاره

عزیزممم
اولا ادم ببشعوری بوده که دخالت کرده بعدشم انشاالله دومی بدنیا میاد سالمه سالم هست توجهتم از ایهان کم نمیشه 🥹♥️

میدونم 😊شرایطت حساسه .ولی خدا بزرگه کمکت میکنه وقتی خودش داده خودشم هواسش هست

نه اصلا اینطور نیس.تازه بهش لطف میکنی.تنهایی که بدردنمیخوره.کلی چیزای خوب و اتفاقای خوبو باهم تجربه میکنن.نگران نباش.من سومی رو باردارمو بچه هام برای اومدنش لحظه شماری میکنن

این فکر دا از مغزت بیرون کن تو مادر خوبی هستی که از الان فکر ایهان هستی براش چیزی کم نگذاری اون خانم بره نصیحت به دختر خودش بکنه که دخترش توان نداره یه بچه دیگه بیاره من الان پسرم ۱۴ ساله هست واونقدر پشیمانم که چرا چندین ساله بچما از داشتن خواهر ویا برادر محروم کردم غصه نخوریا بشین پسته بخور که هم خودت جون بگیری هم نی نی به ایهانم بده وبه حرفهای بقیه لبخند بزن خواهر گلم

ای خدا مامان جان،شما قوی تر ازاین حرفا هستی که خدا یه گل نی نی دیگه بهت داده مطمئن باش مامان جان بیخیال حرف بقیه، مطمئناً خدا همیشه حواست بهت هست و تنهات نمیزاره 💚💖

غلط کرده پس من سه تا دارم کلا مادر نیستم

اصلا توجه نکن ب همچنین آدما
چرا باید پاهاش تو‌ گج باشه ؟؟

چرا باید حرف بقیه روت تاثیر بزاره ؟ مگ میشه همچین چیزی این چرت و پرتا چیه مگ یکی سه چهار تا میاره نمیخادشون ده تام بیاری باز همشون ومیخای و بهشون عشق میدی ب حرف بقیه ام اهمیت نده انقد

چه حرفا بهترین کار و کردی برای پسرت یه پشت و پناه آوردی در آینده چقدر به درد هم می خورن

اون حتما طرفدار تک فرزندی ام بوده؟باورم نمیشه چ ادمایی پیدا میشن این حرفا چیه ک میزنه پس با این حساب همه پدر مادرای ما محکومن و اشتباه کردن ک بچه زیاد و با فاصله کم اوردن؟من ک میبینم خانواده هایی ک بچه بیشتر دارن اختلاف سنی ها کمتره اتفاقا شاد ترن

نه خیلی هم خوشحال شدم

عزیزم قطعا شما لطف کردی به بچه اولت چون ی همبازی و همراه داری براش میاری، بچها همبازی هم سن و سال خودشون لازم دارم هیچ وقت پدر و مادر هرچقدرم ک توجه کنن نمیتونن جای همبازی و خواهر و برادر رو بگیرن واسه بچها؛ مطمئن باش ایهان‌ از این مساله بیشتر از همه سود میبره و مادر هم بچهاشو به ی اندازه دوست داره و میتونه توجه کنه... توکلت به خدا باشه و با اعتماد بنفس کامل برو جلو و جلوی هیچ کس احساس ضعف نشون نده نسبت به این مساله... خودشون دهنشون رو میبندن بببین ک شما قاطع و راضی هستی🤍

یعنی لعنت ب آدمایی ک انقدر راحت دل میشکونن اونم دل یه مادر باردار و
عزیزم هرکس اظهار نظر کرد بگو ما شرایط و طوری فراهم می کنیم ک تمام حواسمون ب هر دو باشه
نیازی ب دلسوزی شما ام نداریم

حالا چرا باید پاهاش و گچ بگیرین‌؟

اگه قرار باشه هر کی از راه رسید و حرفی زد مارو تحت تاثیر قرار بده پس کی زندگی کنیم؟
بنده خدا اومد ملاقات من اخه استراحتم،بعد برداشته میگه طفلکییی،فقط قراره اوضاعت ازین بدتر بشه،چیزی بهتر ک نمیشه
دیگه نمیتونی ب خودت برسی ،تازه افسردگی بعد زابمان هم میگیری
بعد من قیافم ابنجوری😐😐😐
خب مگه تو شلخته از حوصله خودتو نداری قراره همه اینجوری باشن؟؟😂
تویی ک بچه دومت اومد دیگه اولی رو تحویل نگرفتی یا اصلا بلد نیستی مادر باشی حق نداری به مادر باردار این حرفارو بزنی
و شما خانوم گل ،انقدر راحت نزار کسی روت تاثیر بزاره

واااااه چ حرفا میزنی
برا هر دختر. یا پسری داشتن خواهر یا برادر نعمته،چی میگی تو😐تو روزای اول بچه یکم حسادت داره ولی بعد همو دوس دارن

بیخیال اینطوز ادما... یه مشت مریض خل و چلن... جدی نگیرشون

وا این چه حرفیه عزیزم،خودتو ناراحت نکن اونا از روی نفهمیشون اینجوررفتارکردن،وگرنه ما که خودمون ازنسلهای قبل هستیم توی هرخونه چندین بچه چه دختر و چه پسربودن بایدبچه های قبلی همه افسرده باشن طبق حرفهای ایشون....
من خودم ب شخصه دومی روبه خاطرتنهایی وهم بازی بودن اولی میارم،
برای همه بچه ها که اوایلش سخته چون باید همه چیزشونوقسمت کنن ولی مطمعن باش در کل خوشحال میشه چون هم بازی داره که همیشه پیششه

عزیزم شما برای خود پسر اولتون کلی توجه و پیگیری مراقبت داشتی پس حق بچه دومم همه اینا هست
اصلا نگران نباش کلا یجور پیش میره بچه اولت ازیت نمیشه
به حرف بقیه حرف نزن اون از عقده حرف میزنن اینجوری میگن که رو خودشون فشار میگن بچه دوم بیار نمیتونن این دلایل میان میتراشن

چ ربطی داره هر بچه ای ب یه اندازه عزیزه بعدشم بچه کوچیک ک بیاد در حد. ۴۰ روز اول باید خیلی مزاقبش باشی بعدش عادی میشه و رسیدگی بهشون یکیه تازه بچه بزرگتر بنظرم عزیز تره😍

بگو ببخشید شما ب فکر بچه خودت باش شما بچه دوم نیار ک بچه اولت آسیب نبینه برای بچه خودم .بگوخودم تصمیم میگیرم.درضمن همه ک ب خواست خودشون بچه دوم و باردار نمیشن بعضیا بدون اینکه بخوان حتی با جلوگیری حامله میشن خب یعنی خدا خواسته و خودش صلاح مارو بهتر از خودمون می‌دونه.من خودم تصمیم ب بچه دوم نداشتم ب هیچ عنوان سه سال و نیم جلوگیری طبیعی داشتم و فکرشم نمیکردم با جلوگیری طبیعی بشه باردار شد الان خودمم ترس بچه اول عکس العملشو دارم ک واقعا فکرم مشغوله خدا خودش کمک کمه

باورکن اینها فقط حسودن وذات خراب
وگرنه اگه یه آدم خیرخواه بودن راهنماییت میکردن ک چطور راه برات هموار باشه وبه هردو بچه بتونی رسیدگی کنی نه که تو دلت خالی کنن

دقیقا توی این نه ماه همه این حرف ها رو ب منم زدن

چ ربطی داره اصن،یه چی برا خودش گف بابا😒

منم شرایطم دقیقا عین شماست

کاش میگفتی به خودم مربوطه

به عنوان کسی که ۱۳ سال تک فرزند بوده میگم بهترین کار کردی. وقتی فاصله سنی کمتر باشه درک بهتری نسبت بهم دارن هم بازی همن باهم رشد می‌کنن مونس هم میشن.
درسته الان ک باردارم خواهرم ک ۱۳ سال ازم کوچیک تره مهربون ترین پرستار برام.
از لحظه اول بارداری تا آلان همه کار کرده ولی من درک زیاد نسبت به دنیای اون ندارم
چون دنیامون زمین تا آسمون فرق داره
مثل دنیای مادر و فرزندی هس
که تو یکسری مسائل مادرا بچه هاشون درک نمیکنن سرزنش می‌کنن.

قبول دارم تو جامعه الان چند فرزندی سخته
ولی یک دونه بچه بدون خواهر و برادر وقتی پدر و مادر نباشن چیکار کنه تنها ؟
میمونه غم نبود خانواده تنها بدوش بکشه ؟
اصلا اگر تمام عمرت برای یک فرزند بزاری خدایی نکرده اتفاقی براش بیفته چی؟؟؟؟وقتی دوتا یا بیشتر بچه داشته باشی امید به زندگیت بیشتره
حالا درسته سختیای خودشم داره

واااای چقدرررر بیشعوررررر
اتفاقا بچه خیلی خوشحالتری خواهش داشت

عه‌ باباخودتادرگیرحرفامردم‌نکن شایدازحسودیش میخادبهم‌بریزتورامن خودم بچه اولم تجربه ندارم ولی یه مادرهیچ موقع بین بچه‌اش فرق نمیزاره ابجیم‌دخترش۱سالو۸ماه بودبچه دوم امدناخاسته دیگ قسمت خدابودمن خواهر۱۲سال‌ توحسرت بچه ابجیم حامله شدواولش ناشکری کردسقط میکنم دخترم اذیت میش بابام‌خیلی باابجیم‌صحبت کردگفت خداچقددوستت داشته مادرشدی دبارع هرکسی لایق مادرشدن نیست و ازاین حرفامنظورم این دوتاباهام بزرگ‌شدن واصلابین شون فاصله نیفتادیکم‌ابجیم‌اذیت شدچون دوتابچه کوچیک‌داشتم که بقول خودش انم‌لذت دیگ‌داشت بیخال باش عزیزم به بچه‌ات فکرکن ولذت ببراینایه مشت ادم‌حسوداین حرفامیزنن

من خودم تا۸ سالگی تک فرزند بودم
و واقعا بزرگترین لطفی که پدر مادرم در حقم کردن تا الان اوردن بچه دوم بود
خواهرممم جون منه زندگیمههه بهترین هدیه خداعه برای من
اصلا به مزخرفات دیگران اهمیت نده
اگه اختلاف سنیشون کمه ممکنه چند ماه اول حسادت بکنه که طبیعیه
ولی بعد دو سال میشه بهترین رفیقش و اندازع شما قراره حواسش به داداش کوچولوش باشه

سوال های مرتبط

مامان آیهان & آیراد🤍❤️ مامان آیهان & آیراد🤍❤️ هفته سی‌وسوم بارداری
منو دختر خالم باهم باردار بودیم و دوتامون پسر داشتیم پسر دختر خالم ۱۸ روز بزرگ‌تر از آیهان هست بعد چون دختر خالم خونش شهرستانه خیلی دیر به دیر همو میبینیم فقط گاهی خالم میدیدم که اونم آیهان میدید همش مقایسه می‌کرد با بچه دخترش مثلا آیهان ۱۱ماهگی دندون در آورد ولی خالم میگفت نوه من همه دندونای جلوش در آورده بچه تو چرا تپل نیست نوه من کلی لپ داره… من کلا برام مهم نیست این حرفا و بیخیال بودم چون اعتقادم اینه هر بچه ای تکامل رشدیش متفاوته و اصلا حساس نیستم وای چرا تپل نیست یا چرا دیر دندون در آورده تا امروز رفتیم خونه خالم دختر خالمم هم با پسرش بود .اونجا رفتیم پسر دختر خالم داشت دندون های آسیایش در میوورد ولی هنوز راه نمیرفت به جاش آیهان سه تا دندون داره ولی خب راه میره
بچه اون ماشاالله خیلی تپل و لپی هست ولی آیهان نه لاغرتره و به جاش قدش حدود ۶ سانتی بلندتر از بچه دختر خالم بود..اینجا من مادرای زیادی دیدم واقعا نگران بچشون هستن و با بقیه بچه ها مقایسه میکنم خواستم بگم هیچ وقت مقایسه نکنید هر بچه ای واقعا رشدش متفاوته الان همین خاله من همش از نوه خودش میگفت و از بچه من ایراد میگرفت امروز رفتیم اونجا منم میتونستم بگم وای چرا قدش کوتاهه وای چرا راه نمیره ولی من اصلا اینجور برخورد نکردم حتی خود دختر خالم ناراحت بود هنوز بچش راه نمیره و من بهش گفتم ببین پسر تو نسبت به پسر من دندون های خیلی بیشتری داره ولی پسر من به جاش زود راه افتاده اصلا جای نگرانی نیست به موقعش راه میره
مامان بچه قشنگمون💞 مامان بچه قشنگمون💞 ۴ ماهگی
هنوز این بچم به دنیا نیومده همسرم لفظ بچه دوم میاد اعصابم خورد میشه...
واقعا چطور میشه فقط بخاطر اینکه بچه اول تنها نباشه دومی رو اورد؟
من خودم وقتی می‌خواستیم اقدام کنیم همش دو دل بودم، نه ک دوست نداشته باشم اما بنظرم بچه داشتن فداکاری بزرگی رو از سمت مادر میخواد که من هنوزم نمیتونم باهاش کنار بیام... خب من تا به الان توی یکی از بهترین دانشگاه‌های تهران مهندسی خوندم و هنوز فرصت نکردم مشغول به کار شم... دوست داشتم حداقل از لحاظ مالی مستقل شم و یه هویت اجتماعی برای خودم داشته باشم اما خب به محض تموم شدن ارشدم از ترس اینکه بعدا توی بارداری به مشکل نخوریم(چون همسرم ۸ سال ازم بزرگتره) اقدام کردیم. حالا حس میکنم از اهداف شخصیم دور افتادم، چون خانواده‌هامون هم شهرستانن ، برای بزرگ کردنش دست تنهام و این به این معنی هست که حداقل دو سال دیگه نمیتونم برای خودم کاری بکنم... بعدش هم ک بالای سی سال سن دارم و کی به خانومی تو این سن ک بچه داره و هیچ سابقه کاری نداره کار میده... این فکرا دیوونم میکنه و هیچکس درکم نمیکنه...
مامان آبنبات چوبی🍭 مامان آبنبات چوبی🍭 هفته سی‌وپنجم بارداری
مامان کوچولوها😍 مامان کوچولوها😍 ۴ ماهگی