۶ پاسخ

اصلا بهش فک نکن حتی ی ذره،من نذاشتم یک درصد ترس بهم غلبه بکنه اصلا ذهنمو سمتش نمیبردم،آخرسر هم با لبخند بدون فکرو خیال وارد اتاق عمل شدم،چون قلبمو پر از ترس نکرده بود خیلی برام شیرین و دلچسب بود لحظه ب لحظش مث ی رویا بود

وای منم دقیقا ۴ روز دیگ سزارینمه انشالله ،همش استرس و ترس دارم منم سزارین دوممه سر اولی اصلا بهش فکرم نمیکردم

من فقط استرس زردی بچه رو دارم. و برام جالب بود دکتر ازم پرسید امپول بتامتازون زدی یا نه. الان ۳۷ و ۲ روزم که قراره ۳۸ و ۳ تا ۳۸ و ۵ سزارین شم. من که نزدم ولی نگران شدم که تو این هفته ها مگه نمیگن بچه کامله. من فک کردم الان به دنیا بیاد هم بی مشکل باشه

وای پس منم همینطور بودم از اتاق عمل میترسم اولی عین خیالم نبود خداروشکر ب خیرو خوشی گذشت
تو اتاق عمل ضایع بودم از ترس و حالت تهوع اومد سراغم
بعد عمل برا ترخیص دکتر اومدمیگفت دیگه نمیترسی

منم خیلی نگرانم😨ا، همه بیشتر بخاطر پسرم که قراره برم بیمارستان

پس من چی بگم ۵ روز دیگه سزارین هستم استرس دارم

سوال های مرتبط