درود بر یکونیم سالگی ...
آقا بچه داری برای من خیلیی راحت شده . اظطراب جداییش تا ۸۰ درصد کم شده . دیگه میتونم برم دسشویی بدون اینکه گریه کنه یا ببرمش با خودم ... چند روزی هست میمونه خونه و من میرم راهرو دسشویی رااحت . چش نخوره ایشالا😂
هرچند با خوابش چالش دارم هنوز و شبا بیدار میشه ...

به کارای خونه جدیدا خوب میرسم . میدونی انگار حرفامو خیلیی بهتر متوجه میشه . میگم اینو بنداز اشغالی میندازه . بعضی وسیله هارو جاشو میدونه . میگم بزار فلان کشو خودش جاشو بلده انقدر ریخته بیرون
مثلا میگم دمپایی درار میفهمه کلا خیلی خوب شده .
واقعا این روزا از بچه داری نسبت به دوماه اخیر بیشتر لذت میبرم
اینم بگم قبلا خیلییی میرفتم خونه مامانم هرروز عصر اونجا بودم حتی شام . اما الان یه هفته ای هست میمونیم خونه و خیلی به خونه مونون عادت کردم و راحت شده برام
کلا همه چیز یه روتین خاصی گرفته . تایم خوابش و بازی و کارا و ..‌
امیدوارم همه مامانا هرچیزی که اذیتشون میکنه درست شه

حتی مهمونی رفتیم انقدرر آقا بود درسته شیطونی میکرد اما گریه نه . برعکس سری های قبل که همش بغلم بود و گریه . ادمای جمع دلشون برام میسوخت

تصویر
۱۹ پاسخ

دست راستت رو سر من خواهر
من رسما پاره شدم

از فکر منتظر اذیت کردنش باش 😜😜😜😜😜 من فقط از دخترم تعریف کنم روز بعد انقدر اذیت میکنه به این نتیجه رسیدم نه خوبش نه بدش بگم

دقیقا دختر منم 😍😍
خداحفظشون کنه
ولی من هنوز با دستشویی رفتن مشکل دارم🤕

روتین ثابت بچه هارو خیلی اروم‌ میکنه ، درود بر روتین 🤣

ماشالله😍خداروشکر

عزیزم یه سوال ببخشید خونت اپارتمانه؟

دست راست برسر من همچنان باهم میاد دسشوییی نمیزاره ظرف بشورم پسرت گذاشتی کنار سینک همیشه ظرف شستنی این کارو میکنم حق ندارم اب باز کنم حکم مرگ داره برام انقدررررررر گریه میکنه ک نگم

وای من ک دیوانه شدم
یسره بهم‌جسبیده 🤦🏻‍♀️

خدا حفظش کنه براتون🤲😍

باز اون بالاس ک 🤩🤩 یعنی واقعا یک‌ونیم سالگی بهتر میشه😍؟؟

خداروشکر عزیزم

خب خداروشکر امیدی هست 😅😅

راستی مگه ۱۵ ماهش نیست یک سال و نیم نمیشه ک
یک سال و نیم ۱۸ ماهه

ای جانم آوش کوچولو دیروز الان دیگه شده آقااا آوش🥹
انگار همین دیروز بود که رفتی اسمشو تتو کردی رو دستت🥲
پسر کوچولو چش نخوری 🥹💝
دقیقا منم از یسال به بعد همچنین حسی دارم انگار برام راحت تر شده امیدوارم این راحتی مداوم باشه و برای همه مامانا آرزو میکنم
دختر کوچولو من حتی حس قشنگ مستقل خوابیدن رو هم هدیه داده🥹
تنها دغدغه فکریم کم غذایش هست که بازم رو خودش فشار نمیارم
الهی که تن همه مامانا و نینی کوچولوها سالم باشه 💋

مامان اوش یک سالگی ازمایش یردین اوش جان رو
اخه من نبردم نمیدونم ببرم یا نه

خداروشکر دست راستت برسرماخواهر چشم بددور

حالا بچه من پیش مادرش نمیاد فک کن😔

ای جانمممم ..خدا برات حفظش کنه گلم...

خداروشکر عزیزم

خداروشکر عزیزم

سوال های مرتبط

مامان النا کوچولو مامان النا کوچولو ۱۶ ماهگی
من خیلی عصبی میشدم ، مشکلاتی که قبلا با همسرم داشتم(خیانت و...) افسردگی بعد از زایمان ،تروماهای کودکی همه اینا تاثیر خیلی خیلی بدی روی زندگیم گذاشته بود .. افکار منفی و پرخاشگری .. من بخاطر دخترم تصمیم گرفتم درمان بشم ، از صحبت با روانشناس ترس داشتم درحدی که تماس گرفته بودم و قطع کردم اما دیگه خیلی همه چیز درحال بدتر شدن بود انقدر داد می‌کشیدم که دخترم دوتا دستش رو میزاشت روی صورتش از ترس... شده بودم یه هیولای واقعی 💔 اما بلاخره تونستم یه قدم برای خوب شدن بردارم الان حدود یک ماه و نیمه که تحت نظر روانپزشک هستم نمیگم صد درصد اوکیم اما خیلی خیلی بهتر از قبلم ... امید به زندگی دارم انرژیم بیشتر شده و مهم تر از همه رفتارم با دخترم خیلی بهتر شده و الان همش میگم کاش زودتر به دنبال درمان رفته بودم که حال خودم خوب بشه و مامان بهتری باشم واسه دخترم که تنها پناهش منم❤️‍🩹
اینا رو اینجا گفتم که اگه کسی با شرایط سابق من هست حتما به دنبال راه درست درمان باشه واقعا نصف عمرم رفت تو اون دوره مزخرف کاش زودتر دنبال درمان خودم بودم و از زندگیم لذت می‌بردم...❤️