۸ پاسخ

نه بابا ی ماه بعد عقد به عروسی نرسید 🤣🤣🤣🤣🤣

من خودم میخواستم شوهرم میگفت نه بچه دختره گناه داره خخ

من یکماه طول کشید ،میترسیدم ولی کلا با ک،ا،ن،د،و،م. همیشه رابطه داشتیم از ترس بارداری

منم یک ماهی داستان داشتم چون سخت بود همش خونریزی داشتم
ولی آره فردای عروسی

اره بابا چرا ترس؟؟ل ذ ت بخش ترین قسمت زندگیه چرابترسیم هردومون راحت بودیم چقد خوب بود یهو یادش افتادم😝

دقیقا من دوماه درگیرش بودم...
تا اینکه ی روز اتفاقی دیدیم عههه بلاخره شد🙂
چقد اون دوماه منو همسرم اذیت شدیم...
همسرم بنده خدا حتی منو پیش دکتر و مشاور هم برد ولی فایده نداشت انگار بدنم خود ب خود قفل میکرد

وای من تو عقد این اتفاق افتاد
بعدش شروع ب خونریزی شدید کردم
فک میکردم دیک تمومه
خانواده شوهرم هم سنتی 😁😂
هیچی دیگه روز بعدش این خونریزی قطع نمیشد با هر بار ک ببخشید میرخت من دلم هری میرخت ، منم گریه و زاری لرز کردم بودم شدید ترسیده بودم
خیر نبینه الهی ی دکتر رفتیم گرف معاینه کرد منم نمی‌دونستم چجوریه واقعا
دفعه اول بدون مامانم داشتم میمردم با اون ناخنای بلند و تیزش کرد توم
گف نه این پاره شده از داخل پاره شدی و تا دوخته نشه خونریزی قطع نمیشه بعد گفته بودم هم تو عقدم کثافت از موقعیت سو استفاده کرده ، گف بیمارستان بری ۲ شب
همینجا الان برات انجام میدم پولو میزنی
رفتم بیرون شوهرمو ک دیدم تو بغلش رفتم زاااارررر زدم
اومدیم تو ماشین
رفتیم پیش ی دکتر دیگ اونم تو درمانگاه
معاینه کرد همچین آروم اصلا دستشو توم نکرد ، بعد کف نه هیچ مشکلی نداره ، یکم خراش برداشته ، این خون هم مربوط ب پریودی همچین آرومم کرد
ولی هر دفعه یادش میوافتادم اینو دعا میکنم اونو نفرین

اوپن چیه؟

سوال های مرتبط