۸ پاسخ

وای دختر خوندم همرو چه خوووووب منم طبیعی میخاستم ولی خیلی بد سزارین شدم😭تا ۵سانت درد طبیعی رو کشیدم بعدش بچم قلبش افت کرد حرکت نداشت و بندنافم داشت تو ۱۵دقیقه منو بردن سزارین و هامین بدنیا اومد

خدارو شکر که تونستی درد هر دو رو نکشیدی من نتونستم طبیعی بیارم سز اورژانسی شدم درد هردو رو کشیدم بچمم تو لگنم گیر کرد تنفسش کم شد پنج روز بستری شد ولی خداروشکر هزار بار شکر که بچه هامون سالم ان الان

ببخشید خانما یه سوال بعد بخیه زدن
با معاینه میکند ?
آخه چطوری میشه

اخییی عزیزم خداروشکر الان اومدین خونه ایشالا با قدمش کلی خیرو برکت بیاره تو زندگیتون گلم💚
کدوم بیمارستان زایمانی کردی؟
اسم دکترت و ماماهمراهت چی بود؟

بچتون چرا بستری کردن؟!الان ک خوبه الحمدالله؟

شما ورزشم‌میکردی قبل بارداری؟!

چند هفته بودید ک این اتفاق افتاد.. منم دلم میخواد سز بشم بعد الان میترسم میگم نکنه منم یهو اتفاقی بیفته ک مجبور ب زایمان طبیعی بشم؟!

خب حالا طبیعی زایمان کردی یا سز؟

سوال های مرتبط

مامان فسقلی مامان فسقلی ۷ ماهگی
خب منم اومدم تجربه زایمانمو بگم بهتون😍
من دقیقا ۳۸هفته بودم ک تصمیم داشتم طبیعی زایمان کنم و رفتم معاینه لگن شدم ک خیلی واسم دردناک بود حالا معاینه تحریکی نبود و بعد اون لکه بینی داشتم و بخاطر درد معاینه از لحاظ روحی خیلیییی بهم ریخته شدم تا ۳ روز حالم بد بود بعد با خودم گفتم من قراره زایمان کنم ک خیلی از عوارض و نداشته باشم پس وقتی با معاینه انقد حالم بده حتما بعد زایمان بدتر میشم جوری بودم ک میگفتم من بعد زایمان خودمو میکشم ک دیگ خانوادم گفتن برو سزارین منم منتظر ی جرقه بودم سریع رفتم پیش دکتر خودم و واس فرداش وقت زایمان گرفتم و درسته عمل بود ولی خیلی استرس نداشتم و سریع وسیله هارو اماده کردیم و رفتیم بیمارستان سوند اصلا درد نداشت و یه حس بد داشت تو اتاق عمل هم هیچییی نفهمیدم فقط تهوعی ک داشتم اذیتم میکرد ولی چون ناشتا بودم فقط عوق میزدم بعدشم ک اوردنم بیرون ماساژ رحمی چندتای اولو اصلا نفهمیدم ولی دوبار ک ماساژ دادن درد داشت ولی ن اونجور ک میگفتن با ی دست اروووم ماساژ میدن بعدم ک گفتن راه برو من سعی میکردم خیلی نترسم دردناک بود ولی ب خودم میگفتم اینم میگذره پمپ دردم نداشتم فقط بدیش این بود ک بیمارستان مسکن نمیدادن دیگ خودم قایمکی رفتم ی مفنامیک خوردم و شبو خوابیدم ولی بدون مسکن یکم سخته
مامان اِلارا💗🧸 مامان اِلارا💗🧸 ۲ ماهگی
تجربم از سزارین خیلی کوتاه میگم😄
اول رفتم بلوک زایمان نوار قلب گرفتن سوند وصل کردن اولش حس بدی داشتم بعد نیم ساعت رفتم اتاق عمل بی حسم کردن یکم نفس تنگی و تهوع گرفتم بهم آرامبخش زدن چند ثانیه آروم شدم دیدم دکتر داره شکممو ماساژ میده انگار بعد یهو صدای گریه دخترم اومد کل روند سزارین ۲۰ دقیقه کشید بعد رفتم ریکاوری لرز کردم شدید ولی دردی نداشتم تا اوردنم داخل بخش هم درد نداشتم فقط میلرزیدم لباس تنم کردن پد گذاشتن واسم دوتام شیاف گذاشتن بیحسیم رفت و من دردم شروع شد اما قابل تحمل بود بعد دیگه خوب بودم به بچه شیر دادم اومدن ماساژ رحمی دادن شکممو😬 یه دردایی شروع مثل انقباض و دلپیچه اونا خیلی بد بودن ولی جوری نبود ک نشه تحمل کرد حدودا دوساعت درد غیر قابل تحمل داشتم ولی بیصدا بودم بچه رو میدیدم آروم میشدم🥲❤️بعد از ۸ ساعت برام چای عسل اوردن و مایعات خوردنو شروع کردم بعد ۱۲ ساعتم سوند و کشیدن و راه رفتم و رفتم سرویس بهداشتی که خیلی سخت بود ولی بعدش بهتر شدم خونریزیم کم شد دردمم نصف شد
الانم درد دارم ولی با شیاف قابل تحمله و به نظر من نیازی به پمپ درد و اینا نیس
چیزایی ک برای من سخت بود... ماساژ رحمی بعد از بیحسی و اولین شیر خوردنای بچه انگار رحمم فشرده میشد خیلی درد داشتم همین😄