۳ پاسخ

اوخیش چه حالی کردی

از خستگیه زیاد
خیلی حال میده ولی
من چندباری اینجوری شدم فک کردم اصلا نخوابیدم

انگار حس خوبیه

سوال های مرتبط

مامان آیهان و ویهان مامان آیهان و ویهان ۱ سالگی
امشب پسرمو بردم با همسرم خانه بازی همسرم از سرکار اومده بود گفتم تو بشین من باهاش بازی میکنم تو قسمت ماشین سواری سوار لوپ کار بود دورش جدول کشی هست روکش هم داره که تیزی یا سفتی نداشته باشه خواست پیاده بشه بره سرسره بادی سوار شه اومدم بغلش کنم خودم ببرمش همیشه خدا مانتو هام کوتاهه یه مانتو پاییزه خریدم بلنده تقریبا اصن عادت ندارم انگار تو دست و پامه اومدم برم لوپ کار لیز خورد اومد تو پام مانتومم تو دست و پام بود به همون نام نشون یکی انگار منو بلند کرد کوبوند رو اون جدول بغل بادست اومدم رو جدول دستمم زیرم موند ☹️☹️
فقط تنها کاری که تو اون شرایط تونستم بکنم پسرم و یجوری گرفتم اون زباد اسیب ندید برا همین از خودم اصلا نتونستم محافظت کنم که اصن مهم نس پسرم مهم بود



خلاصه که تا ساعت ۱۲ شب بیمارستان بودم دستم باد کرده بود دکتر گفت ضرب دیده خداروشکر نشکسته البته که اصلا نمیتونم تکونش بدم از این آتل ها که دست اویزون گردن هم میشه ۱۰ روز باید بندازم فقط خداروشکر دست چپمه


خانوادمم مسافرتن فردا انشالله برمیگردن ولی شب میرسن همسرمم صبح میره سرکار صبح مادرشوهرم میاد کمکم پسرم و نمیتونم تنها نگه دارم اینجوری خلاصه که امشب به طرز وحشتناکی بلا سرم اومد اصلا خیلی بد بود