منم مثل شمام عزیزم. صبوری کن بزرگتر که بشن بهتر میشن.
من فقققط با آگاهی خودمو آروم میکنم.
هرچی بیشتر در مورد بچه ها و رفتارهای طبیعیِ سنشون مطلب میخونم بیشتر درکش میکنم و البته خیلی براش وقت میذارم. و واقعا خودم دیگه له میشم ولی خب چکار میشه کرد واقعا موجودات مظلومی هستن که ما همه ی کس و کارشونیم و همه امیدشون ماییم.
من راه دورم یعنی سه ساعت بامادرم ومادرشوهرم دورم،ی هفته رفتم خونه مادرشوهرم موهامو رنگ کردم کراتین کردم به خودم رسیدم واقعا روحیم داغون بود بعد پسر کوچیکم پیش مامانم بود دخترم پیش خودم خونه مادرشوهرم
امروز برگشتم خونه خودم
تنهام منم بعضی شب ها گریه میکنم ولی خب چه میشه کرد بچه هام باعم یکسال نیم تفاوت دارن،همش دعوا جنگ همو میزنن سر همه چیز دعواست دیگ افسرده شدم ولی چندوقت خودمو زدم به بیخیالی تا یکم حالم بهتر بشه
منم مثل شمام
جاریم دوقلو داره من یه قلو اون دوتا از این یکی اروم تر هستن مادر شوهر نگه شون میداره میره بیرون دکتر هر جا ولی من ؟پسر من نه با یکی میمونه نه کسی نگهش میداره من حتی یه دکتر برم بیرون از خونه هم میگه فقط بغلم کن اگه زمین بزارم خودشو میندازه زمین داغون شدم بخدا چند روزه هم آنفولانزا گرفتیم خوب که نمیشیم بدتر میشیم
منم تقریبا کسیو ندارم. مامانم تامجبور نشمنمیذارم مگر دکتری جایی بخوام برم
نمیشه بری چندساعت خونه مادر شوهری مادری خواهری کسی؟ یا وقتی همسرت از کار میاد بذاری پیششون نیم ساعتی بری پیاده روی یا پاساژگردی؟
منم مثل شما بودم دوتا بچه پسر شیطون باهم داشتم که تمام وقتم برا اونا بود آرزو به دلم مونده بود که یک روز تنهایی برم تا دم یه مغازه یکم خرید کنم و بیام ولی حالا ماکه بزرگتر شدند منم راحت تر شدم شماهم یکم صبر کن بزرگ میشند راحت تر میشی
منم کمکی ندارم
و مثل شما
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.