۱۶ پاسخ

قشنگ میفهممت

دختر منم هرزگاهی عادت جدید میگیره باز یادش میره یمدت گیر داده بود باید با شورت بره بیرون اصلا شلوار پاش نمیکرد الانم یه هفتس داره منو اذیت میکنه همش گریه شدید میکنه گیر میده پسر عمش بیاد بازی کنه باهاش انقد گریه میکرد که قشنگ داشت بیهوش میشد منم وحشت کرده بودم حتا به گفته بزرگترا براش دعا هم گرفتم بعد الان میبینم دندون اسیاب بزرگش میخاد در بیاد شاید داره دندون در میاره اینجوری خودشو خالی میکنه

نگاه عزیزم که دنبال دعا برو با بچت نه اینجور چیزا رو وارد زندگیت کن، چشم زخم وجود داره میتونی یه صدقه براش بدی یا یه تخم مرغ بشکونی براش اما صدقه رو بده
ولی در کل بچه ها وقتی یکاری میکنن وباعث جلب توجه میشه تکرار میکنن و خیلی اصرار دارن انجام بدن ،کافیه که دیگه اصلا بهش توجه نکنی اگه گفت لختم کن تو هم لختش کن و بهش توجه نکن، برو لباس تن عروسکاش کن وتشویقشون کن جوری که اصلا متوجه نشه که شما قصد اینو داری که اونم لباس بپوشه،یمدت اینجوری میگرده درست میشه بچه ها هر دفعه قفلی میزنن رو به چیزی

توجه نکن یه عادت جدید خودش باز یادش میره

یه تخم مرغ رو بگیره دستش یکم تو به تخم مرغ آیت الکرسی بخون.. تخم مرغ رو دور سرش بچرخون بذار تو پلاستیک بنداز بیرون از خونه. یه جوری بنداز که بشکنه
ان شاءالله اگه چیزی اذیتش میکنه و انرژی منفی ها با این کار دور بشه.

اسفند دود کن براش شاید تو مجلس تشییع تو چشم اومده دختر.

اکر عادتش طولانی با دکتر مشورت کن،

نترررس دختر من یه مدت اینجوری بود خداروشکرررر خوب شدددد ...خیییلی بد بودددد

دختر منم یه دور همین بود بعد اون لباس های مورد علاقه خوشو می گیرم با خودش برو ببین خودش چی دوست داره دختر من تو این سرما فقط میگه تیشرت کرومی بپوشم اصلا هم چیز دیگه قبول نمی کنه یه بار بیرون رفتنی بهونه گرفت به خدا ۳ساعت گریه هیچ لباسیو نمی پوشید آخر لباس عروسی پوشید
تو این دوران زمان استقلال طلبی بچه هاس بزار خودش انتخاب کنه

‌بنظر من اینه یه دوره از رشد بچه هست,دختر من هم پوشیدنی هم در اوردنی داستان دارم ،،ولی خیلی اذیت نمیکنم،،،الان که فصل سرماس لباس نمی‌پوشد می‌گفت کلاه نمیخوام کاپشن نمیخوام من سعی میکردم راضی کنم
ولی در کن بنظرم روند رشد ،،ولی اگه دیدی ادامه دار شد حتما مشاوره بگیر

دختر من سر لباس تور دار اینجوری میکنه چنان گریه و جنجالی به پا میکنه که نبین فعلا چند شبه به زور تنش میکنم اهنگ میزارم برقصه عادت کنه ایشالا

بچه رو عزیزم تحت هیچ شرایطی سرخاک نبرید نمیرفتی خودت هم، انرژی بد بچت رو اذیت می‌کنه تخم مرغ رو بده دستش دور سرش بچرخون روی بدنش بکش بگو همه انرژی های بدازت دوربشن، ۴قل آیت الکرسی بخون بزار تو پلاستیک بشکن براش ، بردی حمام زیر آب هم ۴قل وآیت الکرسی بخون بگو انرژی بدومنفی دپرشن همه انرژی های مثبت جذبت بشه

رستا هم همین بود تا جایی ک شوهرم میگفت دختر زشته لخت باشه منم چاره ای نداشتم چپن لباس نمیپوشید روزانه خیلی لخت مادرزاد بود خیلی بدم میومد خیلی منم کم محلش کردم گیر ندادم اصلا لباس نمیبردم طرفش... رفتم خرید لباس های خوشکل گرفتم براش ولی تنش نکردم همینجوری گذاشتم جلوی دیدش... بعد براش باربی گرفتم ک چند دست لباس داشت خودم لباسای عروسک تنش میکردم بعد منو باباش از عروسک تعریف میکردیم بعد باباش میگفت نه باربی قشنگ نیست لباسای دخترم قشنگ تر بعد با ذوق میرفت میپوشید تا الان خدا رو شکر هزار ماشالله دیگه دوست نداره لخت باشه

گفتی بردیش سر خاک ی دعا براش بگیر

لباس کم و گشاد بپوشونید تنش ،
مثلا تاب و شورت
یا ی وقت خواست لخت باشه اصلا گیر نده بزار لخت باشه وقتی واکنش نشون میدی بدتر میکنه

یه سرکتاب براش باز کنین

جاویدم همینه تو خونه لخت میگرده بیرون رفتنم با مکافات لباس میپوشه با گریه

سوال های مرتبط

مامان مهدیار مامان مهدیار ۲ سالگی
سلام دوستان
پسرم دو سال سه ماهشه
تقریباً یکماه مونده به تولدش دیگه پوشک قبول نکرد و جیششو می‌گفت تقریباً تو یکماه کامل از پوشک گرفتمش هم جیششو می‌گفت هم پی پی شب ادراری هم نداشت اصلا
الان بعد سه چهار ماه از این رو به اون رو شده اصلا نمیگه تند تند جیش می‌کنه اصلا انگار همون بچه نیست شب جاشو خیس می‌کنه سرما هم خورده
شدید شدید لجباز شده آنقدر الکی بهونه می‌کنه گریه می‌کنه هممون روانی شدیم بخدا
چیکار کنم کسی بوده یهو بچش اینجور پسرفت کنه
حس میکنم تمام زحماتم هیچ شده
تا کسی میبینه واکنش نشون میده و جیغ داد می‌کنه
اصلا منو متوجه نیست اصلا اینجوری نبود یعنی با این شدت نبود تو این دو هفته بچه زیر و رو شده اصلا. بهم میگن انگار ابن بچه آدم ندیده اینجور می‌کنه 😭😔
من خیلی براش وقت می‌زارم انواع بازی ها غذا ها پارک مهمونی محبت هرچی فکرشو بکنید ولی نمی‌دونم چرا آنقدر بچه سختیه جز من و باباش هم با کسی نمی‌مونه بمونه هم آنقدر اذیت می‌کنه همرو عاصی می‌کنه. و اینکه طول شب وقتی هوا تاریک میشه آنقدر گریه می‌کنه بهونه هاش شروع میشه تا موقع خواب خوابش هم کم شده قبلا ساعت 11دیگه خواب بود الان تا ساعت 1,2شب بیداره
مامان می می نی مامان می می نی ۲ سالگی
مامانا خستم تروخدا بیاین یکم حرف بزنیم
دخترم رفته رفته اذیتاش بیشتر میشه و منم صبرم کمتر
دیروز مجلس ترحیم دعوت بودیم تو مسجد دخترم پیش باباش بود کل آب خورشت رو خالی کرده بود روی لباساش سر تا پا نارنجی بود نه چیزی خورده بود نه یجا نشسته بود تو راه پله پیش جا کفشی وایستاده بود دونه دونه کفشارو برمیداشت دست میزد میپوشید اولین بارشم نیست هرجا بریم همینه نمیاد داخل میمونه پیش کفشا مهمونی رو از دماغم درمیاره
تو خونه فقط کارش گریس انقدر نق میزنه دیوانه میشم
وضعیت مالیمون متوسطه ولی تو این دو ماه ۵تومن اسباب بازی و کتاب خریدم سرگرم شه اینقدر نق نزنه
خونه عمم رفتیم نصف گونی برنج رو تو اتاق پاشیده بود
تو خونه یه دقیقه حواسم نبود یه بسته بزرگ دستمال مرطوبو دونه دونه مچاله کرده بود
هر لحظه داره یه کاری میکنه کلا استرس دارم از دستش یه دستشویی برم یخچالو خالی میکنه رو فرش
تو این ۲سال انقدر عصبی شدم خودم از خودم و بچه داریم بدم میاد
از وقتی چشمشو باز میکنه میگه بریم بیرون بعد بیرون رفتنی من یک ساعت دنبالشم تا لباس بپوشه و موهاشو شونه کنم
خونه کسایی که بچه کوچیک ندارن یک ربعم نمیمونه از خونه ی کسایی هم که بچه کوچیک دارن هیچ جوره نمیاد انقدر جیغ میزن۶ و گریه میکنه و سرشو میکوبه زمین از خجالت آب میشم
عروسی هم بریم فقط میگه برم بیرون هیچی از عروسی نمیفهمم
کلا یک دقیقه حواسم نباشه یا تو خیابونه یا داره یه گندی میزنه
خستم بعضی روزه انقدر داد میزنم سرش صدام میگیره
چند بار شنیدم بقیه میگن بچه داری بلد نیست نمیتونه بچه رو نگه داره یا آروم کنه
دیگه انگیزه هیچ کاری رو ندارم
مامان تربچه مامان تربچه ۲ سالگی