بچه هااا چقدر مادربودن سخته قبلنا وقتی ک ذهنم خسته بوداززندگی زناشویی ازخودماز ی سری رفتارا همسرم چندتاقیلم دانلود میکردم مییدیدم و طولانی میخوابیدم تاحوصلم بیادسرجاس ااالان فک کن ب اون همه درگیری حالا درگیریا دخترمم اضافه شده مدفوعش چجوریه ورنش چجوریه اشتهاش چجوریع ذهنم خسته سده و ماشلله دخترم اصن نمیزاره مثله قبل براخودم وقت بزارم تاحالم بیاد سرجاش ...حالم اوکی نیست خیلی بده🥺🥺🥺🥺

من بدترم خواهر

واقعا همینه. اصلا ناشکری یا نارضایتی نیست حرفم، هرروز خداروشکر میکنم بابت به دنیااومدن پسرم ولی دلم واسه دوران قبل از مادرشدن واقعا تنگ شده. چقدر میتونستم آزادانه کارایی که دوس دارم انجام بدم. هرچقدر دلم میخواست میخوابیدم. سرکارمیرفتم پول درمیاوردم. کلاس میرفتم. با دوستام بیرون میرفتم. دورهمی زنونه برگزار میکردیم. روتین پوست و مو داشتم ولی الان هیچی. احساس پوچی و افسردگی دارم. تفریحم اینه وقتی خوابیده یه کوچولو تو اینستاگرام بچرخم و کلیپ های طنز ببینم...
ولی با این همه خداروشکر بابت وجودش.

منم همینم، من تنها تفریحم اینه عصری یه هله هوله ایی یا نسکافه ای چیزی بخورم تو یه گوشه خونه و لذت ببرم😂🤦🏼‍♀️
خوابم ک هیچ کلا فراموش شده😩

سخته مادربودن هر روز درگیریه چیزیم مدفوع کرد نکرد سفته شله افتاد پانگرفت هی😫😫