سلام خانوما خوبین ؟کسی از قارچ پوستی اطلاع داره کمکم کنه ؟؟؟بچه من تقریبا از دوماهگیش لپاش خشک بود و یه لکه خشکی روی شکمش بود که با کرم هایی که تو خونه داشتم بهتر میشد دیگ دیدم نه اینجوری فایده نداره بردمش دکتر اطفال دوتا پماد داد که یکیش بتامتازون بود گفت این دوتا رو ترکیب کن بزن به جاهایی که خشکه شب اول که زدم فرداش خیییلی بهتر شده بود اصلا انگار کاملا خوب شده بود تا یه هفته و ده روز هی استفاده کردم اما تا مصرف قطع میکردم دوباره خشکی پوستش برمیگشت خلاصه تو این مدت چهار بار بردمش دکتر اطفال اما کامل درمان نمیشد
دیگه تصمیم گرفتم برم بیمارستان رازی و از اونجایی که تو چند روز گذشته براش هی کرم زدم اون خشکی ها به حداقل رسیده بودن که دکتر دید گفت چیز خاصی نیست 😐گفتم دکتر الان کرم میزنم که خوبه وگرنه همیشه زخم می‌کنه انقد که میخارونه بهشم دوتا از عکسای دست و کمرشو نشون دادم که خیییلی خشک بودن تا دید گفت ازمایش قارچ بده الان برو خونه سه روز بعد بیا آزمایش قارچ بده گفتم چجوریع ازمایش قارچ ؟گفت پوست و میتراشن ازون پوسته پوسته ها ازمایش میگیرن 🥲راستش من ترسیدم
اها اینم بگم که یه کرم داد گفت اینو فقط به جاهایی که خشکه بزنم نه جاهایی که پوسته پوسته س. که کرمه هم خیلی خوبه خدایی. حالا من الان تحقیق کردم دیدم متاسفانه بچه منم به احتمال ۹۰٪قارچ پوستی داره شنیدم صابون گوگرد و کرم کلوتریمازول خیلی خوبه ؟؟هردوشو بگیرم استفاده کنم براش یا نه ؟؟؟وای تازه شنیدم این قارچ پوستی تا اخر عمر درمان نداره 😭درسته ؟؟ممنون میشم کمکم کنین فقط امیدوارم بچم کاملا درمان بشه ایشالله 😭🤲

۴ پاسخ

من دارم از هشت سالگی پاییز و تابستون خیلی اذیتم می‌کنه میسوزه و لکه سفید تو صورتمه. شوهرمم رفت استخر ی مدل دیگشو گرفت سرخ میشه پوستش دکتر بهش صابون گوگرد داده هر روز صورتشو می‌شوره . برا بچه پماد جوابه بزرگتر ک شد می‌تونه از صابون استفاده کنه

من بعد از زایمان اینطوری شدم الان دو طرف بینیم و پوست زیر ابروهام‌اینطوریه و اسمش هم درماتیت سبوره اس. منم درگیرم همچنان و با پماد هیدروکورتیزون و کلوتریمازول خارش و پوسته پوسته کم میشه اگه نزنم باز بدتر میشم. فکر کنم یکم بزرگتر بشه بهتر بشه ولی خب تو هوای خشک فصل سرد و تغییرات هورمونی باز خودشو نشون میده. نمیدونم دختر شما هم مثل منه یا نه

خیلی زیاده روی بدنش؟

عزیزم انشالله که خوب میشه

سوال های مرتبط

مامان ماهان مامان ماهان ۱۷ ماهگی
زایمان زود رس
پارت ۷
ادامه پارت قبلی


بچم شروع کرده بود به تکون خوردن انگار بچمم ترسیده بود تماشاگر بود که ببینه قراره بمونه هنوز یا بره 🥹 همین که تکونش رو فهمیدم لبخند اومد رو لبم خوشحال شدم از بودنش از اینکه یه شب تا مرگ رفتم باورم نمیشد که تو چند ساعت اینهمه اتفاق افتاده مامانم برام یه ابمیوه باز کرد گفت بخور دلت حال بیاد دیگه انگار خیالم راحت شده بود در حین خوردن خابمو برای مامانم تعریف کردم گفتم مامان من این خابو دیدم تو چیزی گفتی یهو دیدم شروع کرد به بلند گریه کردن گفت یک لحظه ایست قلبی کردی و من مردم از ته دلم جیغ زدم حضرت فاطمه زهرا رو قسم دادم التماسشون کردم که خدایا بچمو بخشش الان با یاداوریش اشکام میریزه ذیگه در حال گریه بودیم خانوم دکتر اومد گفت حالت خوبه سری تکون دادم گفت ما خودمون هنوز باورمون نمیشه که چیشده اما به معجزع اعتقاد پیدا کردم دیگه تکون نخور از جات فقط دراز بکش تا زایمانت که دردت نگیره با این حرفش یهو مامانم گفتم مگه بچم تا الان راه میرفته میتونم بگم من سخترین حاملگی دنیارو داشتم دیگه گفت میتونید بریم اومدیم بیرون دیدیم بابامو شوهرم بیرونن به شدت بهم ریخته ژولیده شدن بابام تا منو دیدم اومد بغلم کردم دیدم سرشو رو شونه گذاشته گریه میکنه😭 دیگه اومدیم تو ماشین دیگه بهتر بودم اما بازم درد کمی داشتم تا ۳٠ هفته
ادامه پارت بعدی