۱۶ پاسخ

با مادرشوهرت صحبت کن بگو شبا دوست داری دخترت پیش خودت بخوابه
اگه مادرشوهرت شبا محبتشو به دخترت کم کنه اونم دیگع نمیره سمتشون

حالا یه چیزی توی حرفات نظرمو جلب کرد اینکه
خیلی داری روی این احساساتت پافشاری میکنی میدونم بده ها ینی کامل درکت میکنم
اما بیا توی رفتارت تغییر ایجاد کن نتیجشو هم ببین
یه مدت اروم باش حسادت نکن به جاش محبت و بازیت رو بیشتر کن
اینکه به طرف مادربزرگش کشیده شده شاید چون زیاد باهاش کشمکش داری از طرفی مادرشوهرت اصلا انگار چیزی بهش نمیگه
حالا به جاش تو بیا اینکار رو بکن
خوراکی های کوچولو بگیر بازی سازی کن نقاشی قصه بازی حتی توی کارای خونه مثلا همین تمیزکاری و دستمال کشیدن و‌اینا بیا کلا گیر دادن بکن نکن رو بزار کنار فقط محبت کن توی این بین ازادش هم بزار بزار هر جا دوست داره بخوابه
براش کتاب قصه های کوچیک بگیر عروسک های خواب این چیزا بزار توی رخت خوابش و‌باهاشون داستان بگو براش بزار تا هرچقدر میخواد مثلا شبا پیشت بشینه و‌بازی کنید درکل بیا این شکلی وابستش کن به خودت نه با ناراحتی و چسبیدن
اصلا ذره ای نزار گریه کنه برای اون ور تا خواست بزار بره اما بره بدونه یه چیزایی رو اینجا از دست میده مثلا قصه های مامان کتاباش عروسکش اینشکلی
اميدوارم منظورم رو‌متوجه شده باشی

ولی به نظر من اگر شیوه تربیتی خوبی دارت اشکال نداره ک پیششون باش... .

فک کنم یه دوره کوتاه باشه.دوباره برمیگرده سمت خودتون
از اول همینجوری بوده؟؟

آره طبیعیه احساست

منم ناراحت میشم خیلی اینکه ماما میگه واسه مادرشوهرم بعض وقتا

کاملادرکت میکنم عزیزم خیلی خیلی سخته خواهرمنم شرایط شماروداره بااینکه جدازندگی میکنه پسرش الان که بزرگترشده اصلاخونه خودشون نمیره خواهرم داره دق میکنه ازروزاول بچشووابسته خودشون کردن

من طبقه بالامادرشوهرم زندگی میکردم خیلی میگفتن بچه بیارید شوهرمم میگفت بیاریم منم شرط کردم گفتم اگ بچه بیاریم بااااید ازاین خونه بریم چون نمیخوام بچم دوگانگی پیش میاد براش بعدا بخاطر همین روزا

ببین طبیعیه،ما تو یه ساختمونیم کلا جداییم ولی دخترام دنبال بابابزرگشون گریه میکنن،،،میریم خونشون انگار ننه بابا ندارن اینا ،،،

دلم نمیاد اصن پیش کسی یا جدا بخوابن مگه حیاتی باشه مثلا خونه نباشم برای یه کاری مجبور باشم

من مادربزرگ که سهله پیش باباشم زیاد باشه اعصابم بهم میریزه.
تنها کسی که بچم کنارش باشه ناراحت که نمیشم هیچ خیلی هم ذوق میکنم مامان خودمه. چون مامانم از منم بچمو بیشتر دوس داره.

پیش نیومده عزیزم ولی قطعا حق داری یه مادر دوست داره بچه ش بخصوص تواین سن کنارخودش باشه

مگه باهم تو یه خونه اید؟منم بودم ناراحت میشدم مخصوصا ماها که یه دونه بچه داریم حساس تریم

چرا منم ناراحت میشم
من حتی اگه به مامان بزرگ‌اش مامان تنها بدون اسمشون بگه ناراحت میشم

رفت و آمدتو محدود کن ...نذار بچه ات هی پیش اونا باشه گریه و زاری کرد هم نذار بره اونا هم حق ندارن بیان ببرنش
هروقت بهونه اونا رو گرفت ببرش پارکی جایی از سرش بنداز

شما باهم زندگی میکنین؟؟

سوال های مرتبط