مامانای نازنینی
ک زایمان طبیعی داشتین،شما بخیه هاتون رو با چی میشورین¿
مراقبت های بخیه چجوریه¿چیکار کنیم عفونت نکنن بخیه ها¿¿¿
من هر دفع ک میرم دستشویی خودمو میشورم،بادستمال کاغذی یکم خشک میکنم،بعدش سشوار بادگرم میگیرم روبخیه هام.
هرشبم قبل خواب،10دقیقع تو آب نمک ها میشینم و با دستمال خشک میکنم و سشوار بادگرم میگیرم رو بخیه ها،بعدش با آدامس کوهی و سوخته تریاک خودمو دود میکنم قشنگ لباسمو میکشم پایین و میشینم رودودشون.
بعدش میام میرم تو پتو،کل بدنم تا زیر گردنم رو با پتو میپوشونم و از جام تکون نمیخورم،تا خود صبح.
امروز روز5ئم بود زایمان کرده بودم تو آب نمکها دیع ننشستم فقد خودمو دود کردم با آدامس کوهی و سوخته تریاک و رفتم توپتو.
__________________________________________________
البته دکترم ک زایمانم رو گرف گف تو آب نمکها بشینم،خودمو خشک کنم، با شامپو بچه خودمو بشورم ،،،،ک من اصن تا ب الان با شامپو بچه نشستم خودمو.
_______________________________________________
اینم گف ک بخیه ها مث دوسال پیش ک زایمانم رو گرف کاملا جذبی نیس،نیمع جذبیع،ممکنه جذب نشن همشون،بعد 10روز برم ک هم چک کنع عفونت نکرده باشن و هم اینکه اگ جذب نشدن بکشع خودش
_________________________________
برای شمام بخیه هاتون نیمه جذبیع¿¿¿¿

تصویر
۵ پاسخ

واسه من تو تشت.اب ولرم و بتادین میرفتم

ببین من روز۴ام رفتم بیمارستان قبلش حس میکردم بازشده سوزن سوزن میشدبدنم ولی زایشگاه نگفت بازشده روز هفتم رفتم پیش ماماهمراهم باتعجب گفت بازشده هیچی دیگه دوهفته باسرم شستوشودادم وسشوارخشک کردم روز۱۴هم دوباره رفتم برام ترمیمش کرد
بنظرم اگه حس میکنی بازشده بروپیش دکترت یامامانشون بده مثل من نشی دوباردوباردردبکشی
تازه اگه ترمیم نمیکردمش همینجوربازمیموند

من زایمانم طبیعی بود کلی هم بخیه خوردم
اما دکتر بهم اسپری داد گرون بود عکسشو خواستی بگو بفرستم
از دستشویی میومدم خودما خشک میکردم با سشوار بعدم این اسپری رو میپاشیدم بهش عالی بود من اصلا نفهمیدم چه جوری خوب شد خیلی خوب بود

عفونت کرده بخیه هات؟

من زایمان اولم که طبیعی بود خیلی بد بود اذیت کننده و بعدش که رفتم مطب دکتر برام پماد عسل داد گفت شبی یبار رو بخیه هات بزن که همسرم برام میزد برای ترمیم و اینا خوب بود
خودمو با هیچ شوینده ای نشستم اما بتادین یکم میریختم روم دکتر گفته بود بعد گفت بعد چندثانیه بشور
همین
من سشوارم نبود که خودمو خشک کنم خونه مامانم بودم روم نمیشذ چاین کارارو بکنم والا 😭
بخیه هامم خودشون جذب میشدن و میریختن یه نخ های کوچیکی

سوال های مرتبط

مامان هامین مامان هامین ۳ سالگی
من وقتی زایمان کردم
شوهرم ده شب پیشم بود کلا بد رفت خونه روزا که سر کار بود تا عصر ۷.۸ میومد شبا میرفت خونه ...واسه آزمایشات هم با پدرم با بخیه شکم میرفتم..
تو شرایط سخت کنارم نبود الان میگه بچه دوم گفتم خیلی همکاری کردی ک ب بچه دوم فکر میکنی ...ولی از ۶ماهگی شبا همش نگه داشت شیر میداد تا ب الان شبا بیدار میشه نگه میداره تو طول روز انرژی من میره ...دوماه اول ک نخوابیدم
پسرم کولیک شدید داشت خیلی سخت گذشت...یه شکم گنده و آویزون ک ارکی میدید میگفت یکی دیگه تو شکمت هست ...تعریق زیاددد ک هرچی مام میخریدم چ ارزون چ گرون تاثیر نداشت ...بیکینی سیاه و زیر بغل سیاه ۶ ماه زمان برددخوب بشه مثل اول بشم...موهای سیم اسکاچ ک دوماه بد زایمان رفتم کراتین چون خیلی روحیم رو باخته بودم ..مادر و پدرم کنارم بودم تا ۴۰.۵۰ روز اونجا بودم ..به بچه خودم حسادت میکردم و همش گریه ...هیچ کدوم از لباس ها بهم نمیخورد ...چقد سخت گذشت...اصلا دوست ندارم برگردم به اون دوران اصلا....باز خداروشکر ک گذشت...تجربه های شما چی بود؟؟؟