۸ پاسخ

هرچی بگی گوش نمیدن.
یه راه داره..وقتی بچه هاتواوردی خونه. بعد زنگ بزن. یا هروقت اومدن خونت. بگو ک چی دادی ب بچه ها.چی خوردن اونجا. هردوتاشون اسهال شدن. کلا هروقت چیزی دادن بگو اسهال شده بچه ها.

خب نزار ببره
مستقیم هم بگو دلیلت رو
اتفاقا اگه آدمای عاقلی باشن و هر چیزی ب بچه ندن خیلی خوبه میشه یه کمک برا تو
ولی حالا ک اینجورین مستقیما بهشون بگو
اگه درست شدن بعد بده ببرن

عزیزم از حرفام ناراحت نشو... خیلی برات ناراحتم بخدا ... ولی بنظر من این حجم از استرس که تو ب خودت میدی اونا بت نمیدن
خیلی همه چی رو بزرگ می‌کنی از قبل کلی برا هر اتفاقی عزاداری می‌کنی
یکم ب خودت آرامش بده
هیچکی تو دنیا برا تو مث خودت نمیشه
اصلا تو این وضعیتی ک تو از خودت تو پیاما گفتی اگه فکری ب حال خودت نکنی تا چند سال آینده دیگه دغدغه هات خوراکی بچه هات نیست خیلی مشکلات دیگه برات پیش اومده ک شاید نتونی کاری براشون بکنی...
یکم محکم باش
نزار هرکس هرجور میخواد باهات رفتار کنه ...
بخدا قرار نیست بخورنت
نهایتش همین حرفا و طعنه هاییه ک الان میزنن...
خودتو جمع کن مواظب زندگیت باش عزیزم 🩵

من هر وقت میان پیش بچم سریع یه بشقاب میوه آماده میکنم میگم ببخشید میشه اینارو بدین از دست شما بهتر میخوره که دیگه خوراکی دیگه ندن

کلا مدربزرگ مادربزرگا همینن... خانواده شوهر یا خانواده خودت فرق نداره. عشق میکنن چیزی بدن به بچه ها بخورن از دست اونا

خب نذار ببرن

خانواده شوهر همینن مونده از حرص ما سم بدن بچه بخوره

خداب دادت برسه منم اینروزاروگزروندم
راه حلش فقط جداییه ازخانواده همسرت

سوال های مرتبط

مامان فندوق مامان فندوق ۲ سالگی
خانوم ها کمک واقعا دیگه کم اوردم شما بگین من چیکار کنم امروز پدرشوهرم اومد دخترمو برد خونشون که نزدیک همیم تو ی کوچه بعد نیم ساعت اومد که آره چرا به بچه غذا نمیدی خونه ما اومد گشنه بود ی کیک گرفتم همیچن خورد من گریه ام گرفت چرا به بچه غذا نمیدی گشنه میزاریش چون غذا نمیدی بهش نمیرسی لاغر مونده بده بخوره از این حرفا منم اصلا شوکه شدم یعنی چی این حرفا گفتم من به بچم خوراکی نمیدم چون خیلی بد غذاس اگه خوراکی بخوره غروب دیگه شام نمیخوره گفتم خودم خوراکی نمیدم که شام بدم بخوره من امیشه سر غذا خوردن دخترم انقدر حرص میخورم بعد شوارمو صدا کردم گفتم بیا ببین بابات میگه به نفس غذا نمیدم گشنه نگهش میدارم شوهر اکمد گفت این چه حرفیه میزنی مگه میشه ادم به بچه خودش غذا نده از این حرفا منم گریم گرفت گریه کردم کلی شوهزم گفت ولش کن اهمیت نده من میدونم تو چقدر رو بچه حساسی ولی من دلم بدجوری از دستش شکست واقعا نمیدونم چطور به خودش اجازه میده همچین چیزی بگه مگه میشه ی مادر بچشو گشنه نگه داره اخه شب هم داشتیم از هیت میومدیم مادر شوهرم صدای دخترمو که شنید درو باز کرد ی کلوچه دستش بود به دخترم گفت بیا بهت قاقا بدم گشنه نمونی منم اصلا اهمیت ندادم رفتم تو خونه شما بگید من چی بگم به اینا