۱۴ پاسخ

من از اولش مادر و مادر شوهرم میدونستن چون ivf کرده بودم ولی فامیل اصلا دیگه وارد پنج ماه شدم سونو انومالی انجام دادم وجنسیتشون مشخص شد به همه مامانم مادر شوهرم گفتن به نظرم فامیل بدونن یا نه خیلی مهم نیست
منم اگه ivf نبودم به خانواده زود نمیگفتم

منم فعلا به کسی نگفتم باردارم
انشالله بعد انومالی دیگه

من که هنوز قصد بارداری داشتم ب مامانم گفتم تا وقتی که بیبی چک زدم‌مثبت شد و ... میدونست
ولی خب تا من آزمایش ندادم ب کسی نگفت بعد خودم ب مادر شوهرم گفتم
تا بعد چند هفته که دیگه ویار داشتم. بعد خواهر شوهرام فهمیدن

خخخخ منم نگفتم ولی چون تزخونه درنمیومدم همه فک میکردن بچه ام دوقولوعه مجبورشدم بگم تابه خواهرم گفتم همه خبردارشدن🤣

اصن مشخص نمیشد بعنی؟؟؟😹من قیافمو رنگ و رومو هرکس میدید میگفت بارداری؟؟!!!😹😹انقد تابلووو

وای چطور تونستی تا الان صبر کنی و نگی 😂😂

خب حالا بفهمن چی میشه؟بخدا حاملکی کار شاخی نیس ک از همه پنهون کرد😂

وااا پس شکمت کو چطور نفهمیدن😂اصلا چطور خودت طاقت اوردی تاالان نگفتی

بازم خودت خوب دووم آوردی من ک همون موقعی ک بیبی مثبت شد اول به مامانم گفتم بعد ب شوهرم 😂😂

منم ۱۴هفته گفتم باردارم همه فهمیدن😂😂🤭
این ازخوشحالی مامانا

خیلی بدم میاد ایطوری ... من هم به مادر شوهرم گفتم همون اول همه فهمیدن 🫤

هفتت بالاست که چطور نمیدونستن

چه دیر گفتی چه طاقتی عزیزم 😅من خودم به همه گفتم

چه دیر خبر دادی به مامانت

سوال های مرتبط

مامان معجزه مامان معجزه هفته بیست‌ونهم بارداری
خانما من با خواهر شوهرم و جاریم وسطی خیلی دوستیم با جاریم ک قبل عروسی دوست بودیم .من ک باردار شدم ب این دوتا گفتم ک دوقلو باردارم ولی گفتم ب کسی نگن اونا هم استقبال کردن گفتن اره براچی بگی نمیخواد بگی .سرکلاژ کردم استراحت مطلق شدم مجبور شدم ب مادر شوهرمم گفتم .
در صورتی ک هیچ کدوم از فامیل های من اصلا خبر نداره حتی باردارم
من ب مادر شوهرم گفتم ک نمیخوام کسی بدونه دو قلو باردارم الکی خودمو بندازم رو چشم و اینکه من خودم از وضعیتم هنوز مطمئن نیستم
.گفت خب شکمت پیداس نمیشه اگه کسی پرسید دروغ بگم
من فقط میگم ک اره بارداره .
حالا من بعد انومالی بهش گفتم جنسیت دختر و پسرن
.یک ساعت بعد دیدم کل فامیل بهم زنگ ک تبریک بگن.
من خیلی ناراحت شدم ک رفته ب همه کفته
و این ک ب همه گفته پسره
چرا نگفته دختره؟؟؟؟؟
اصلا من شاید میخواستم جشن تعیین جنسیت بگیرم
ب شوهرم گفته بودم الان میگه همه میدونن دیگه چ جشنی بگیریم
.
خلاصه دیشب اومده خونمون باهام بحث میکنه
خیالش راحت شده ب همه کفته باردارم اونم پسر
الان داره باهام بحث میکنه دعوا میکنه چرا نمیزاری بگیم دوقلو بارداری
گفتم دلم نمیخواد من هنوز جرات ندارم برا خودم لباس بارداری بخرم از بس ک همش چالش و استرس دارم
حالا میگه اگه نمیخواستی کسی بدونه دو قلو بارداری چرا پس به صبا(جاریم)گفتی ولی ب جاری بزرگت نگفتی چون جاری بزرگه بچه خواهرشه