امروز خیلی حالم بد شد دیگه
من تاحالا انقد اذیت نشده بودم تاحالا بخاطر پسرم پیشش گریه نکرده بودم یک ساعت پیش انقد حالم بد شد نفسم دیگه در نیومد انقد گریه کردم انقد زجه زدم شوهرم فقط داشت آرومم می‌کرد نفسم بالا نمیومد
انقد لجباز شده هرچی بهش میگم بدتر میکنه، برعکس انجام میده
منو میزنه باباشو میزنه میگم نکن گوش نمیکنه انقد محکم میزنه دعوا میکنم میگه باز منو دعوا کردید میگم بابا آروم میگم نمیفهمی دردم میاد دیگه گوش نمیکنه باز کارخودشو میکنه
شما بگید من چیکار کنم

عزیزم منم یه مدت این چالشو داشتم بیین سعی کن یه مدت هرکاری کرد اصلا دعواش نکنی بیشتر بامهربونی باهاش رفتار کن هرچی بیشتر به کاراش ایراد بگیری بیشتر لج میکنه

منم دخترم همین مشکلو داره عصبی میشه بعدخودشم شروع مکنه یا خودزنی مخایم ارومشم کنیم بدتر مکنه یا من ومزنه یاباشو منم امشب خیلی کم اوردم فقط دوست دارم بخابیم بیدار نشیم دیگه نمیدونم بچه های این دوره اصلا چطور باید باشون رفتار کرد

منم همین مشکل و داشتم و دارم اما کمتر شده
فقط باید صبوری کنی
هر کاری کرد هیچی نگو حتی با مهربونی هم نگو
موقعیت و ترک کن و هیچ عکسالعملی نشون نده
نه مثبت نه منفی
دور از جونت انگار کور و کری

بخدا کرم همه کار کردم
ولی خیلی بد میزنه
مثلا میگه برو برای من یچیزی بیار که اصلا تو خونه نیس میگه بگرد پیدا کن
میگم بخدا ندارم الان
ببین سر همین انقد جیغ میزنه گریه میکنه آخرم منو میزنه
امروز واقعا کم آوردم