شما بگین من کم بازی کردم؟؟
یا ب من حق میدین؟؟
پسرم از صب ک بیدار میشه مث ی بچه نه ماهه ب من چسبیده
اگه دارم اشپزی میکنم مدام پشت سرم هست یا روی کابینت با دارم طرف میشورم کنارم نشسته یکریز دست میبره زیر اب
من از صب بیدار شدم یکساعت کارتنش و نگاه کرد منم صبحانه دادم بهش و اشپزخونه رو جمع و جور کردم ،بعد رفتم باهاش کار دستی درست کردم حدود یکساعت باهام کاردستی درست کرد بعد رفتم نهار درست کردم یکریز ب من چسبید دوباره اومدم بازی کردم یکم دیگه کاردستی درست کردیم و رفتیم نهارخوردیم و یکربعم شوهرم باهاش بازی کرد بعد با بدبختی یکساعت قصه گفتم تا خوابید یک ساعت و نیم بعدش بلند شد تا چشم باز کرد کارتن کارتن براش نیم ساعت گذاشتم و بعد دوباره گفت بیا بازی منم گفتم نمیام و خودت برو بازی و اینقد گریه کرد تا بالا اورد و منم نشستم تو اتاق گریه کردم الانم حس میکنم مامان بدی ام ک حال ندارم ولی واقعا کم میارم همییییششششه چسبیده ب من باور کن از صب پنج دقیقه هم بازی نکرده تنهایی

۱۰ پاسخ

بخدا منم همینم.یه دیقه هم ولم نمیکنه قبلا بهتر بود یه ۱۰دیقه ای خودش بازی می‌کرد الان نه
وقتی هم دارم آشپزی میکنم یا کار دیگه انقد صدام میزنه که بیا کلافه میشم

با توجه به هم سن بودن بچه هامون، درک میکنم فقط بچه من دختره
ما باید خیلی فکر می‌کردیم بعد بچه می‌آوردیم
منم همین مشکل ها رو دارم بیشتر تو غذا نخوردن و توف کردنش، همه کار کردم دکتر دارو و ... ولی باز درگیرم باهاش و یکی درمیون آزار میده در حدی که کتک میخوره و من خودمو لعنت میکنم چرا فکر نکرده چرا از سر خوشی و احمقانه یه طفل معصوم رو به این دنیا اوردم و الان توش موندم.
بماند که هرکاری از دستم برمیاد دارم انجام میدم پرستار و نگهداری در منزل و کلاس های متفاوت و ... ولی جاهایی که دعواش میکنم خودمو لعنت میکنم وقتی اعصاب و کشش نداشتی چراااا یه طفل معصوم رو اوردی.
برای همین، همین یکی برای اینکه بفهمم چه اشتباه بزرگیه بچه دار شدن کافیه
نمیدونم شاید اگه ما تروما هامون نبود اگه سن پایین تر بچه داشتیم روال این نبود ولی بازم مقصر خودمم.
شما هم صبوری کن چون کاری از دستت بر نمیاد

شماخیلیم مامان خوبی هستی دیگه چیکاربایدمیکردی

پسرمن اینجوری نیست اگه اینجوری باشه من اصلاحوصله ندارم الانم حرفم گوش نمیده یاکارتون یاگوشی اعصابم بهم می ریزه

سعی کن کم کم عادتش بدی خودش تنهایی بازی کنه.. اینجوریی خیلی سخته

پسر منم خیلی بهم میچسبه گاهی وقتا دوس دارم تنها باشم دیگه ما هم خسته میشیم شب هم می‌خوام بخوابونمش میگه مامان لالا . بابا لالا نمی‌خوابه

خب مشارکتش بده تو ظرف شستن . من پسرم تو غذا پختن مشارکتش میدم هم بازی میشه هم یاد گیری

منم دخترم اینجوربود.تومهمونیاهم بهتون چسبیده؟دخترمن که خیلی وابسته بود گذاشتمش مهد یکم بهترشده

ولی درکل نباید خیلی زیاد باهاشون بازی کرد چون دیگ خودشون به تنهایی نمیتونن بازی کنن و‌وابسته میشن

پسر منم دقیقا همینه یه عروسکم داره وقتی من خودم دارم کارامو‌میکنم جای عروسک بایذ حرف بزنم دهنم دیگ کف میکنه

سوال های مرتبط

مامان پسر قشنگم مامان پسر قشنگم ۳ سالگی
سلام مامانا

خدا قوت






تغریبا ۷،۸ ماه پیش شوهرم گفت میخوام psبخرم گفتم برا بچه خوب نیست نخر
هی میخواد بشینه بازی کردن ....
چند شب پیش‌ رفته خریده اورده اسمشم گذاشته سوپرایز منم چیزی نگفتم .


یه دونه بازی بچگونه داشت پیش فرضش گفتم همین خوبه نبر‌ دیگه بازی نصب کنه . بزار چند ماهی با همین‌یدونه مشغول باشه.

برداشته برده داده بیرون بازی نصب کنن بدون اینکه بگه بهم‌ ب
.
گفت گفتم ۱۰‌تا بازی بریز ۵تا بچگونه ۵تا بزرگ
کلا یه دونه بازی به درد بچه بخوره ریخته بقیه همه جنگی افتضاح زامبی و...
اون بازی پیش فرض ام پاک کرده .
منم اعصابم خورد شد فقط گفتم اینا چیه دادی ریختن پول تو ریختی تو سطل آشغال و بلند شدم اومدم تو اتاق نشستن بازی کردن منم دارم‌فقط حرص میخورم.
حالا از فردا هی میخواد بازی کنه منم حرص بخورم‌پیش بچه این بازیا رو نکن و....
به سرم زده برم خونه‌مامانم بگم‌هر موقع بازی کردنت تموم شد بیا دنبالمون.
قبلا می‌شست فیلم های جنگی‌که مناسب سن بچه نیست نگاه می‌کرد منم اعتراض میکردم میگفت تو خونه خودم نمیتونم‌ میام یه فیلم ببینم دیگه بچه رو برمی‌داشتم میرفتم تو اتاق باهاش بازی کردن
الانم اینو خریده مگه بچه رو میتونم از جلوش بلند کنم....