۱۶ پاسخ

بقیه رو قایم کن یدونه جلو چشمش باشه

جورابش اذیتش میکنه اون قسمتو درار گلم

جورابشو قطع کن

بگو اینو پوشیدی بیخیال،
بیا دکمه های یکی دیگشو باز و بسته کن 😄😄

ممکنه جای برندش، تنشو اذیت میکنه؟ یا مثلا مثل تو عکس کشیده میشه انگشتای پاشو اذیت میکنه

شاید بدش میاد از این مدلا

چقدرم بهش میاد😍فکر میکنم از اینکه خودش داره دکمه هاشو باز میکنه خوشش میاد،ارس هم هر بار موقع تعویض پوشک بارها و‌بارها دکمه های بادی رو باز میکنه میگه تو ببند،ارس هم برای یکی از بادی ها که دکمه هاش راحت باز میشن اسم گذاشته

بنظرم فقط عاشق دکمه باز کردن هست ، دختر منم الان یه مدته لباس دکمه دار تنش بدم باز میکنه، یه مدت تو خونه لباس ها رو بر عکس تنش میدادم دکمه هاش پشتش بیافته 😂😁

من فکر میکنم هم از باز کردن دکمه ها خوشش میاد هم جوراب اذیتش می‌کنه بده خیاط جوراباشو جدا می‌کنه واست

عزیزم به خاطر جوراباشه
اگه بدون جوراب بود بهتر بود و اذیت نمیشد

رادمهرم میره اتاق شلوارش رو‌عوض میکنه اونم تنهایی ،بنظرم حس استقلالشونه

چقدر قشنگه تنش

وای نگو دختر منم هر چیزی که جلوش زیپ و از این دکمه ها داره سریع باز می‌کنه در میاره ، چند روز هم هست کلا همه لباسها من جمله پوشکش هم در میاره واقعا منم مستأصل شدم 😭😭 راهکاری بود به منم بگید

بچه ها از این مدل جورابی و سرهمیا بدشون میاد
بعد جوراب دار اصلا نگیر یذره که کوچیک بشه پاشو اذیت میکنه
پدرشوهرم خدابیامرز برای نوزادی دخترم ۴تا از اینا داشتم
رفت ۱۰ دست لباس خوشگل گرفت گفت اینارو بپوش جورابی پاشو جمع میکنه بعد با خنده گفت دیگه نبینم تنش کنی وگرنه میدم شوهرت بپوشه اینارو 🤣🤣

سرهم جوراب دار برای نوزادی خوبه بزرگ شدنی اصلا نمی پوشوند حیف اون همه پول که دادیم این سرهمی ها🤣🤣🤣🤣

وای آراد هم از اینا داره بهش میگه کیسه و فرار می کنه از پوشیدنش🤣🤣🤣

سوال های مرتبط

مامان ساحل مامان ساحل ۲ سالگی
بد سرپرست 🤢🤢🤢
همسایه مادرم یه مرد تقریبا ۴۰یا ۵۰ساله س که زنش طلاق گرفته ،،،بعد یه زن دیگه ازین دخترای کم سن ،ساده روستایی ،،گرفت بعد این ۳قلو بدنیا آورد ۳تاش دختر
برعکس مرده بشدت پسر دوست بود
بعد این باز دوسال نشده حامله شد یه دختر. دیگه ،،،،که یواشکی هم تو بیمارستان فروخت
باز دوباره چندسال بعد حامله شد باز دختر
دیگه از بهزیستی مراقب بودن یوقت اینو هم نفروشه
خلاصه بچهه الان دوساله و ۳قلو ها ۹سال
بعد این دوسه ماه پیش
مادر خونه نیس ،،،۳قلوها فندک میگیرن رو بچه دوساله ها بچه آتیش میگیره
باباعه می‌ره لباس ها بچه رو تو تنش قیچی می‌کنه که سوخته و بعد تا مادر میاد بعد ساعتها جیغ و داد ،،،میبرن دکتر که کلی سوختگی داره و باید تا چندماه هرروز پانسمان کنم بیشتر پایین تنه سوخته
(شاید هم خود باباهه سوزونده الکی گف کار بچه ها بوده )
بعد دیشب یکی از ۳قلو ها سرماخورده باباهه بهش تریاک میده ،،اهر شب حالش بد میشه مادر میگه ببریم دکتر ،باباهه میگه باشه صبح
نصف شب حالش بد میشه تا می‌رسونن دکتر طفلی بچه تموم می‌کنه و میمیره
امروز دفنش کردن قبل اینکه پزشک قانونی بفهمه و بخواد تحقیق کنه
این باباعه معتاد و سرکار نمیره و پول یارانه و سهام و پولی که بهزیستی برای بچه ها میده و خرج می‌کنه
و اینو یادم رفت بگم چندسال پیش یکی از قل ها تب می‌کنه باز باباهه نمیبره دکتر ،تشنج می‌کنه و بعد اون هم مغزش یخوردع آسیب میبینه هم مدام هی تشنج می‌کنه ،،قبلش سالم بود
مامان آبان مامان آبان ۲ سالگی
سلام قشنگ‌ها
کتاب آوردم برای کوچولوها. این یه کتاب خیلی ساده است برای آموزش مفهوم کوچیک و بزرگ به اسم "کلاه کیه؟" برای گروه سنی بالای ۲ سال، با تصویرگری حرفه‌ای. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر کرده، کاغذش گلاسه ست و قیمتش ۷۰ تومن.
اینطوریه که باد یه کلاهی رو میندازه رو درخت. چن‌تا حیوون (خرگوش، موش، زرافه و فیل) میان و کلاه رو امتحان می‌کنن. بعد مثلا خرگوش میگه این کلاه برای من کوچیکه. موش میگه این کلاه برای من خیلی کوچیکه و...
چیزی که به نظر من جالبه معرفی "قید" به بچه است: خیلی. یعنی کلاه می‌تونه کوچیک باشه یا می‌تونه "خیلی" کوچیک باشه. آخرش هم یه مرد میاد و کلاه میذاره سرش و میگه این کلاه اندازهٔ منه و کتاب با این جمله تموم میشه: حالا تو بگو این کلاه مال کیه؟ آبان همیشه در پاسخ به این سؤال میگه مال موشه😃 اصلا نتایجی که من می‌خوام رو از کتاب‌ها نمی‌گیره 😃.
یه عکس از صفحه‌های داخلی کتاب هم تو کامت‌ها میذارم براتون.
اون پازلی هم که تو عکس می‌بینید، یه پازل یه تکهٔ چوبیه که ما از اون هم برای تمرین مفهوم کوچیک و بزرگ استفاده می‌کنیم. همینطوری گذاشتم.
مامان سارا و رایان مامان سارا و رایان ۲ سالگی
سلام رفقا الهی همگی خوب باشین ایام به کام باشه
مشغول پروسه نفس گیر ازپوشک گرفتن
روز اول اصلا همکاری نکرد سه ساعتی بیرون بودم از ده تا یک روی دستشویی پلاستیکی که داشتم از دوران دخترم نشوندمش به جرات میگم شاید دوساعت هم نشست اما جیش یا پی پی نکرد دیگه پوشکش کردم و آوردم خونه که حمومش کردم و تا اون موقع هم جیش نکرد و بعدش هم غذاشودادم خوابوندم بیدار که شدباز نشوندمش و بعد چهل دقیقه ای که نشست با کلی تشویق و وعده وعید جیش کردن آقا
با خوشحالییییی دوساعتی رو گذروندم باز گفتم وقته. گیشه که باز یه یک ساعتی نشست که با خستگی باز پوشکش کردم که ده دقیقه بعد دیدم پوشکش رو گرفته و یجور حسی داره که سریع بردم و تا پوشکش رو دآوردم دیدم جیش کرده بعد یه ساعت هم که خواستیم بریم بیرون نگاه کردم پی پی هم کرده دیگه منم هیچی نگفتم و با ناراحتی و شکست دیگه کاریش نداشتم تا صبح فردا که پوشکش جیشی بود نصفه و نیمه یعنی تازه جیش کرده بود بعد از خواب بیدار شدن
مامان آبان مامان آبان ۲ سالگی
سلام سلام
ما امروز یه کتاب جدید آوردیم. اسمش هست "خوراک زرافه با سالاد لاک‌پشت". داستان یه دختر کوچولوئه که ماکارونی دوست نداره و مامانش ناهار ماکارونی پخته. اونم میگه من هیچوقت این غذا رو نمی‌خورم. مامانش میگه ولی این که ماکارونی نیست. خوراک زرافه‌ست. و با ماکارونی یه زرافه تو بشقاب دختر کوچولو درست میکنه (عکس اون صفحه رو تو کامنت‌ها میذارم براتون) دختر کوچولو هم غذاش رو تا آخر میخوره. همین داستان با سالاد و لاک‌پشت هم اتفاق می‌افته.
جملات کتاب کم و کوتاه‌اند و تصویرهاش ساده و دلنشین با رنگ‌های ملایم. کاغذش هم گلاسه‌اس. انتشارات طوطی که بخش کودک انتشارات فاطمی است، کتاب رو منتشر کرده.
آبان خیلی دوستش داره. هر غذایی رو که خوب نمی‌خوره سریع به این کتاب ارجاع میدیم و سعی میکنیم با غذای تو بشقابش یه شکلی درست کنیم. معمولا جواب میده و چن‌تا قاشق می‌خوره. گذشته از اون عاشق ماکارونی هم شده. هر روز میاد میگه مامان ماکارونی دُسُت کن :)