فردا شب مهمون دارم بااین بچه کوچیک چطوری به کارام برسم یه دقیقه دوی زمین نمیمونه همش گریه میکنه .اخه چرا درک ندارن بهشونم همسرم گفته که شرایطم چطدریه گفتن خودمون میایم کمکش میکنیم دلم میخاد گریه کنم هزارتا کار دارم از صبح تاحالا نشستم هیچی نکردم بچم همش بیقراری میکنه اصلا نمیخابه که من پاشم 😭

چرا آخه فکر نمیکنن ما با این شرایط نمیتونیم
منم میخام الان برای خودمون غذا درست کنم نمیزاره همش بیداره

خیلی خوبی که قبول کردی مهمون بیاد خونتون من خودم گاهی وقتها نمیتونم بچه رو بذارم زمین ی دسشویی برم اینا با خودشون چی فکر کردن واقعا من جات بودم به هیچی دست نمیزدم خودشون بیان ببینن شرایطو

عزیزم خودتو اذیت نکن زیاد یه پلو و مرغ بزار و ظرفارم بزار خودشون بشورن و جمع کنن
اومدن فقط بچه تو بغل کن بگو شرمنده من بچه م بی قراره🤭

وای خدا خونه منم همینجوریه مردم خودشون خودشونو دعوت میکنن بعد میگن نمیخاد کاری کنی ما خودمون میکنیم 😒بعد با خودشون نمیگن طرف بچه کوچیک داره ب خودش برسه ب بچه برسه ب کار خونه برسه ب غذا برسه
ادم نمیتونه بمونه تا مهمون بیاد ب کارای خونش برسه ک😑من با اینکه دوقلو دارم با یه بچه کوچیک مردم بازم خودشونو دعوت میگنن خونم

شما با بچه کوچیک من که آخر هفته زایمان دارم انگار واجبه از شهرستان بیان و من با این شرایط ازشون پذیرایی کنم
همسرم میگه خودشون میان کارها رو انجام میدن تو کاری نکن مگه میشه من بشینم

هرجوری شده خونه رو اوکی کن ولی تدارک مفصل نبین،غذا هم دست نزن تا خودشون بیان بپزن

نباید قبول میکردی
بخدا من توان ندارم ،وقتشم ندارم ،یه عذرهاهی میکنم شرایط رو میگم ،و میگم ایشاالله بچم بززگترشد

کسی که نمیفهمه توهم همینجور باهاش برخورد کن توهم زیاد سنگ تموم نزار
یه پذیرایی معمولی چرا خودتو اذیت میکنی

این دیگه ازاون مهمونهاهستن که پرروترازاین حرف هاهستن

حالا کی میخواد بیاد؟؟؟