۸ پاسخ

منم لایک کن

من ک هنوزم ب پسرم شیر میدم
شبم میخوره
موفق نشدم قطع کنم ولی از قبلا خیلی کمتر میدم

سعی کن تا دوسالش نشده شیرخشکو ازش بگیری
بزرگتر که بشه میفهمه با هیچی گول نمیخوره دیگه هی باید بهش شیر خشک بدی

شبها قبل از خواب سعی کن سیرش کنی غذا موز بهش بده نصف شبم بیدار شد روی پاهات بزارش داخل گهواره یا راه ببرش اگر هم پستونک میخورد بزار دهنش قوطی شیر خشک خالی را نشونش بده بگو نیست لولو اومد برد به هیچ عنوان شیشه شیر جلو چشماش نزار چون هر چی شیشه را ببیند یادش میوفتد سعی کن با لیوان بهش چایی شربت بهش بدی تا کم کم شیشه شیر یادش برد یا حداقل نصف شبها بیدار میشه شیر پاستوریزه بهش بده بیشتر ببرش خونه مامانت جایی که بچه هست خانه بازی دورش که شلوغ باشد کمتر بهونه میگیرد تا چند شب سخته مخصوصا موقع خواب ولی چاره ایی نیست حمد آیت الکرسی بخون به آب و بهش بده تاثیر دارد

ببین من آخر شب بهش کیک یزدی میدادم میخورد
بعضی صبحها هم پا میشد بهش کیک میدادم دیگه شیر نخورد

شاید شبا گشنش میشه اخر شب یه غذا بهش بده قبل خواب

برا من خیلی اسون بود تجربه ی من یروز ک شوهرم خونه بود و مامانمم اومده بود خونمون داداشمم که ۷ سالشه بود تصمیم گرفتم بهش ندم تا ظهر ک بازی کرد یادشم نبود بعدش اومد پیله کرد گفتم جیجی نیس تموم شده اله شده من چون باردار بودم و مجبور شدم یکونیم سالگی بگیرم سر سینه هام سیاه شده بود میگفتم نگا اله شده اه اه دیگه شوهرم بردش بیرون ک زیاد پیلم نشه تا شب بیرونش داشت شب ک اومد انقد خسته شده بود تو پارک و اینا که بازم یکم پیله شد گفتم نیس و چون خسته بود خابید نصف شب ک پاشد چون شب اول بود خیلی اذیت کرد همش تو بغلم راه بردمش رو پا گذاشتم خلاصه روز بعدم بردمش خونه مامانم گذاشتم خلاصه همیجوری دیگه بهش ندادم درسته یکم اذیت کرد ولی سعی کن زیاد جلو چشمش نباشی تا مدتهاهم لباس گشاد بپوش و وقتی شب بیدار میشه گیر میده بهش خوراکی ک دوسداره بده من شیرموز دوس داشت شبا بهش میدادم

تلخک تا حالا زدی به سینت؟؟؟

سوال های مرتبط

مامان ماهلین مامان ماهلین ۲ سالگی
دخترم و سه روزه از شیر گرفتم روز اول در طول روز میومد نگاه. می‌کرد من چسب ضد حساسیت زدم با رژلب شب ک شد بردمش پارک بازی کرد حسابی خسته شد اومدیم خونه خوابید یهو وسط خواب بیدار شد سینمو ناز میکرد بوسش می‌کرد بعد گفتم مامان ببین اوف شد خوابید بعد گفت آب بده خلاصه تا صبح برنامه ها داشتیم ک‌ فقط شیر نخوره
صبح روز دوم رفتیم خونه مامانم خواهرم کلی باهاش بازی کرد غروب بردمش شهربازی دونفری کلی کیف کردیم اومدیم شام خوردیم آخر شب باز پارک خواست ک بردیم باز بازی کرد آوردم خونه بهش شام دادم ک سیر بمونه و راحت بخابه شب فقط یه بار بیدار شد آب خواست اما سینم بی نهایت سفت شده و درد داشت
ا
صبح روز سوم بیدار شد فرنی دادم ظهرم غذاشو کامل خورد ولی بی نهایت آب خورد امروز یه
چرت زد و بیدار شد رفتیم حیاط بازی توپ بازی دوچرخه بازی
عصرانه هم خورد و شب باز رفتیم پارک الان بهش غذا دادم دستشویی هم رفت لباساشو عوض کردم اومد رو پام گفت مامان لالا یه تکون دادم خوابید ایشالله واسه همه ی مامانا راحت باشه
تاریخ ۱۴۰۴/۶/۲۵ساعت یازده صبح از شیرگرفتم بمونه یادگاری