مادرشوهرم تماس گرفته که امشب به خاطر یلدا دور هم‌جمع شدیم گفتم شما هم‌بیاین کفتم آخه امیر تا دیر وقت سر کاره تا ۱۰ و ۱۱ شب از اون طرفم بچه هامم باید زود بخوابن فردا جشن دارن خودمم فردا تولید دارم امشب امیر باید مرغ ها رو به دستم‌برسونه وایسم تا دیروقت چرخ کنم‌واسه فردا و فکر نکنم بتونیم بیایم
بعد میگه امیر حتما چون شب یلداس زودتر میاد خونه حالا تو نیومدی به امیر بگو اون بیاد😑😑حالا پسرشم دو شب پیش خودش تنها رفت اونجا می دونی اینکه گفته مس به انیر بگو بیاد اشکال نداره ها ولی اینکه اینجوری نشون میده که بود و نبودت فرقی نداره اینش منو ناراحت می کنه یه سری هم‌چند سال پیش بیرون شهر می خواستن برم بعد من عروسی پسر عمم بود قشنگ بهم کفت خوب تو نیا برو به عروسیتون برس بزار امیر بیاد😑😑
من هیلی ناراحت نمیشما ولی زیادم خوشم نمیاد از این مدل حرف زدن
شما باشید ناراحت میشید؟؟

واقعیتش نه. راحله جان شاید ناراحت بشی از حرفم ولی من آدمیم که راحت حقو به کسی نمیدم.....خوب دوست داشت پیش بچه هاش باشه وقتی ارزش قائل شد براتون دعوت کرد بهتر بود میگفتی اینطور مامان شرایط اگه بتونم چشم ولی شایدم نشه کاش زودتر اطلاع میدید من فکر کردم شاید برنامه ای ندارید....دیگه وقتی میگی بچه و سوسیس و فلان یعنی برای من اصلا مهم نیست پیش شما باشم که با اینکه ۲روزشو پیش خانواده خودم بودم طوری برنامه ریختم تو زندگیم که اصلا پیش شما بودن برام مهم نیست.چطوری شما ۲ روز با خونواده خودت بودی.شوهر بره سمت خانواده خودش بد؟! من خودم ی پسر دارم این حس عروسارو دوست ندارم.شما هرچقد برای جگر گوشه ات زحمت میکشی و دوستش داری مادرشوهرم همینه و طبیعی این روزا بخواد بچه هاش پیشش باشند.بهتر بود ی اسنپ بگیری غروب زودتر با بچه ها بری اونجا و وقتی همسرت میاد مستقیم بیاد اونجا و دیگه تا۱۰-۱۱ برگردید خونه فردام مدارس رو ۱ ساعت دیرتر کردند شروعشو و میشه فردام کمی شد بچه هارو دیر تر بفرستی اصلا یا نفرستی.یک شبه دیگه در ۳۶۰‌روز سال همیشگی نیست که.به نظرم برو اگه نری به شخصه جای مادرشوهرت بودم میگفتم بین من و خانواده خودش فرق میزاره

اونم احتمالا فکر کرده تو داری بهونه میاری نری اونجا ک گفته ب امیر بگو بیاد البته بنظرم باید میرفتی و زود برمیگشتی یا مینداختی تقصیر شوهرت ک اره دیر میاد و نمیتونیم از دستش جایی بریم و...

خدایی داری زندگیوسخت میگری یه شب دیربخوابن بچه هاچی میشه
بریددورهم خوش بگذرونید بنده خدا دعوتت کرده

منکه ناراحت میشم به جای اینکه بگه بزار پسرم زن و بچش پیشش باشن دورهم خوش باشن میگه تو نیومدی اشکال نداره پسرم بیاد
اگر بره باید باهاش برخورد کنی
اون الان خودش خانواده داره که به بقیه ارجحیت داره

من بودم میرفتم چون برا بچه هام خاطره بشه با این دنیای بی ارزش کی از فرداش خبر داره

سلام عزیزم
تو هم میگفتی امیر شب یلدا میخواد کنار خانواده خودش باشه
واقعا بعضی ها حرف زدن بلد نیستندبه خدا

عزیزم بهتر بود ک نمیگفتی نمی تونی بیای میگفتی ب همسرم بگم خبر میدم بهتون. بعد با همسرت مشورتی میکردی حالا یا زودتر می اومد زود بر می گشتین یا ....اونا هم حق دارن خوب دوست داشتن جمع باشم تو شب یلدا دیشب مگه خونه مادرتون جمع نبودین امشب هم می رفتین اینجا

وا معلومه عروس بود و نبودش فرق نداره من شوهرم و بچم رو بفرستم دیگه هیچ کاری بام ندارن وقتی هم میرم پیششون یا یه کتاب دستم میگیرم یا هندزفری میذارم تو گوشم و ویدیو یوتیوب میشنوم کلا بحثاشون حرفاشون با من فرسنگ ها فاصله داره فقط اگه اون دو تا هم نرن ده بار زنگ میزنن بیاید کجایید

شماحق داریدناراحت بشین ولی همسرت بدون شمانبایدهیچ جابره حتی اونجانره تابدونن من همسرم هیچ جانمیره بدون منوبچم چه برسه تواین شب وای هرگزتنهامون نمیزاره

توام بفرست بره خونه مادرش،هرچند ک نمیره،بعد به مامانش بگو به امیر گفتم گفت بدون شماها جایی نمیرم

خب تقصیر خودته چرا جوابشو نمیدی بگو امیر خونواده نداره زن و بچه نداره توام عادت کردی هی میگی تنها میاد کجا تنها بیاد عصبی شو حالش جا بیاد