نه از خانواده خودم شانس اووردم نه از خانواده شوهر دیروز به مامانم زنگ میزدم صداش در حالت ناله گفت مریضم فلان گوشم درد می‌کنه میدونستم بهونه میاره که ما شب یلدا خونش نیایم قطع کردم گفتم نمیرم ولشکن بعد امروز زنگ زده که شب میآید یانه با خودم تعجب کردم چرا میگه میآین بهم حرف زدنشم عادی بود گفت چرا گفت خالت هم داره میاد تو راهه ازمشهد دارن میان خب بعد هم برای اینکه خواهرش میاد خوشحال تره چون مامان من فقط فکر داداشاشه و ابجیاش و مامانش حتی بچه هاش براش مهم نیست هم برای اینکه من دعوتش کنم خاله رو گفت بیا امشب هم اینکه دیگه مهمون داری می‌کنه دو پرس بیشتر به جایی بر نمیخوره من و مامانم تو یه محل هستیم برای اون گفتم از ما بدش میاد حالا نمی‌دونم شب برم یا نرم چون گفت فقط شام میارم شب یلدا نمی‌گیریم

بنظرم جایی برو ک برای رفتن خوشحال باشن و ذوق رفتنت رو داشته باشن

من باشم نمیرم همه جا یلدا هست میرم بیرون با شوهر و بچه هام و اگه نشد تو خونمون میگیرم

جایی هم نیست برین همه رستورانا کافه ها سفره خونه ها حتی خانه بازی ها امشب رو جشن و بزن و برقص و ...دارن بزنید برین خانوادگی بیرون عشق و حال منت جیبتو بکش ن منت بقیه رو

با شوهرت و بچه هات برید بیرون

اره برو