۳ پاسخ

پسر منم نمیدونست براش توضیح دادم

شاید خودشم نمیدونسته با کی میخواد حرف بزنه


چند جای دیگه هم امتحان کن سوال هایی بپرس که مطمئنی جوابش رو میدونه

ببین بازم نمیگه؟؟؟

به نظرم چیزی نگران کننده ای نیست ولی خو ربط به آکیو بعضی بچه هام داره سعی کن بیشتر تقویتش کنی مثلا حداقل روزی نیم ساعت یا نهایت یک ساعت براش فیلم بزار خیلی تاثیر داره یا گوشی رو بده خودش بازی آموزشی روش نصب کن یه تایم خیلی کمی اجازه بده بازی کنه تنهایی بیشتر تو جمع ببر تا میتونی خودت براش حرف بزن در مورد هر چیزی که می‌دونی لازمه براش کتاب بخر نقاشی بکشه سعی ذهنش رو باز کنی

سوال های مرتبط

مامان باراد مامان باراد ۴ سالگی
امروز من دو ساعت رفتم استخر و قرار شد اين دو ساعت پدر و پسر با هم باشن. به محض بيرون اومدن از استخر با همسرم تماس گرفتم جواب نداد و تا برسم خونه ٤٠ دقيقه طول كشيد بازم هر چى زنگ زدم جواب نداد. اومدم خونه ديدم يه شيرينى نصفه گاز زده رو اوپنه، كفشاى باراد همه سر جاشونه و همه چيز شبيه اينه كه اينا با عجله رفتن بيرون. خلاصه يهو همه فكراى منفى با هم اومدن سراغم 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️
با مادرشوهرم تماس گرفتم ببينم شايد اونا خبرى داشته باشن ولى چنان برخورد عجيبى كردن كه نگرانى خودم يادم رفت. كلى منو سوال پيچ كردن كه تو كجا بودى و اين وسط متلك هايى شامل اينكه اونا كه تنها نميان اينجا ما كه خبرى نداريم و…. آخر هم با حالت قهر گفتن ما رو نگران كردى 😐😐😐
بماند كه همسرم زنگ زد و گفت تو پارك داشته بازى ميكرده با باراد و متوجه تماسا نشده و بارادم گير داده ميخواد با دمپايى بره و من اصلا حواسم به دمپاييا نبود. ولى مطمئن شدم در هر فشارى در هر استرسى بيشتر بايد خودم رو كنترل كنم و روى كسى حساب نكنم.
اين چندمين باره توى نگرانى باهاشون تماس گرفتم يا كمكى خواستم ولى به جاى كمك يا شنيدنم تازه بازخواستم كردن . بعضى از آدم ها هيچ وقت نميتونن امن باشن .
من هميشه همه جا ازشون تعريف ميكنم و براشون ارزش قائلم ولى هر بار يه اتفاق كوچيك ميفته با بعضى جمله ها و طعنه ها پرت ميشم به واقعيت.