یه یک ماهی بود هی با شوهرم بحثمون میشد سر چیزای الکی و حرفای مسخره خانوادگی الان یکماه بود اون با من خوب بود هی نازمومیکشید کادو خرید برام چنبار دوروز پیش سر صبحونه یه نون گرد داشتیم من لقمه گرفتم میخواستم خودم بخورم رفتم چایی بیارم گفت اونو میدی من نونشو دوست داست من جوابشو ندادم رفتم بعد به شوخی گفت خیلی گشنه ایی! منم پرت کردم نون و سمتش گفت بیا بخور بعد رفتم تواتاق چنبار صدام کرد بیا بیا صبحونه من جوابشو ندادم بعد اومد تو اتاق نمیدونم چی گفت من فوش دادم بهش و به مامانش بعد اونم عصبانی شد و دعوامون بالا گرفت الان دوروزه باهاش حرف نمیزنم اونم ناراحت شده ! تا میام باهاش خوب شم همش نشخار فکری دارم کارا و بحث های قدیم یادم میاد نمیزاره خوب شم نمیدونم چیکارکنم !! کمک میدین خواهراااا

خب خانم جان وقتی شما مقصری
دیگه این رفتارا چیه
چرا الکی زندگی رو به کام خودت وشوهرت تلخ کردی
خودش اومد صدات زد اومد دنبالت تو اتاق
فوش دادی میخای باز نازتو بکشه
نکن عزیزم
زندگی کوتاه تر از اینه ک بخای بزاری با ناراحتی صبح شب بشه شب صبح بشه

عزیزم گذشته رو رها کن همه زن و شوهرا یه بحث هایی دارن نباید ادامه بدی بهتره که سعی کنی گذشته رو فراموش کنی و به خاطر نیاری و گرنه همش بحث داری چون اون مشکلات میاد تو ذهنت حتی تو خوشی هات رها کن بزار بره گلم

من که اینقدر بی غیرت شدم
به پدرم مادرم همه فحش داد
بازم خوبم باهاش

واااا چرا وقتی باهات خوب بوده سر یه نون اونجوری کردی
مردها اهل معذرت خواهی نيستند با کارهاشون نشون میدن ک از رفتارشون پشیمونن

مقصر خودتی .
اگر چیزی داخل خونست باید اندازه کل اعضای خانواده تقسیم شه که همه بخورن همه دلشون میخواد
یه شوخی کرد بنده خدا این چه کاری بود کردی

سر لقمه گرفتن هم چی بگم والا...من جات بودم شوهرم دلش خواسته بود بش میدادم یا مثلا میتونی نصفش کنی ک نکردی