وقتی بچه دومم بدنیا اومد ۴ سالش بود که از پدرشون جدا شدم و بدتر و بدتر و بدتر شد و از دوباره ازدواج کردم که کلی پشیمونم الان باردارم ۵ ماهمه بچه ام پسره اصلا خوشحال نیستم و همش دلا میکنم خدایا ی فرصت دیگه بمن رده من جبران کنم
هر جایی از زندگیم ب جایی میخورم میدونم عاق این دختر منو گرفته و عذاب وجدان دارم شب و روز گریه میکنم اصلا حالم خوب نیس
الان دخترم ازدواج کرده و پسر دار شده خدا رو شکر پسرم هم پیش پدرش زندگی میکنه
منم وقتی سر بچه دومم بار دار شدم شوهرم یه زن سیغه کرده بود و من فهمیدم و عقده و تلافی رو از دخترم گرفتم از دخترم بدم اومد و همش باش دعوا میکردم و تهدیدش میکردم و تنبه همش الکی دورم ازمن دور شد ازمن فاصله گرفت افسرده شد و تو سن ۱۳ سالگی دوست پسر گرفت و خیلی اتفاقهای ردی براش افتاد و روحیه اش خراب شد و حتی خود زنی میکرد الان بقدری پیشیمونم و هر کاری میکنم خودمو نمیتونم ببخشم وعذاب وجدان دارم شدید
وای منم اینطوریم از پسرم بابت رفتار بدم عذر میخام و حتی توضیح میدم بهش چرا اینطور شده
تغییرات هورمونیه ایراد نداره کنترل کن گلم
اشکال نداره کاری که شده عزیزم حتما توهم حالت خوب نبوده یه نیم ساعت دیگه برو از دلش دربیار بچه ها زود مارومیبخشن براش خوراکی ببر و باهاش بازی کن
😢الهی
چرا☹️☹️
خب چرا🥺
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.