مامانا حال و روز وضعیت بچه های ۳ ساله تون چه جوریه ؟؟؟؟
من دیگه توانی برام نمونده خیلییییی خسته م دلم یه گریه حسابی میخاد دلم مردن میخاد پسرم دیگه شورشو درآورده بیش از حد اذیت میکنه روزی هزار بار آرزوی مرگ خودمو پسرم میکنم
سلول به سلول مغزم داره میترکه انقدر فشار روانی رومه این روزا هیچی آرومم نمیکنه
دوتا پسر دارم دومی خیلی آرومه ۹ ماهشه
ولی این یکی پدرمو درآورده بخدا زندگی از جلو چشمم افتاده از هیچکس خوشم نمیاد😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

منم همینم..همین یکساعت پیش دیگ خون به مغزم نرسید زدمش😭😭اخه هی بدوبدومیکنه پاهاشومیکوبه..صدا میره طبقه پایین..یه بار اعتراض کرده صدای بازی کردن بچه هات زیاده..گفتم چیکارکنم بچه۳ساله رو ببندم؟بگم راه نرو تکون نخور..لعنت به اپارتمان نشینی

واییییییییییی پسر منم اعصاب برام نذاشته اینقدر داد میزنم که الان شوهرم‌میگه یکم صداتو بیار پایین ولی چمیدونم من مغزم دیگه نمی‌کشه از دست این بچه خستممممم

وضعیت ما پسردارا همه همینه دیوانگی برامون کمه

منم بخدااا منم.. خستم ای خدا کاش درست بشن..

وااای گفتی بخدا یه ساعتع سرم گوشم دندونم فکم همه جام درد گرفته انقد حرص خوردم داد زدم توان ندارم به قران حاضرم برم تیمارستان بستری شم تا بمونم خونه با این بچه کلنجار برم میخام گریع کنم جلوتر از من گریع میکنه نمیدونم چه گوه........ی بخورم

منم دیوونه شدم اعصابم ضعیف شده صدام میکنه مامان یا دست میزنه بهم عصبی میشم

منم همینطورم دقیقا اینقدر خستم اینقدر حرص خوردم و تحت فشار بودم دوروزه از خستگی جسمی و ذهنی نمیتونم از جام بلند بشم همین یدونه رو دارم البته شاغل هستم تو خونه کار میکنم دیگه خیلی کم اوزدم 🤦🏻‍♀️فقط باید صبرو تحمل داشته باشیم که این دوران بگذره

سلام عزیزم
خیلی از مامانا مثه تو خسته ان ولی مرگ که چاره نیس. چاره بزرگ شدنشون هست😆😆هرچند همین روزا روز خوشمون هست بزرگ بشن یه دردسرای دیگه...
منم پسرم همش میخاد خونه مامان بزرگا ش باشه چند شبه من خونه خودم نخابیدم یا خونه مامانمم یا خونه مادرشوهرم خونه خودمونم که هسیم ، اگه یادش بیاد که شب قبل کجا بوده دوباره بهونه میگه ببرم اونجا...نباید ببریم بیرون اگه‌بردیمش بیرون دیگه نمیاد خونه. تک فرزندم هست . رفتو آمدمون هم زیاد بوده با خانواده هامون بچه عادتی شده....

منم همینم بخدا .حالا یه دل سیر گریه رو که هرروز میکنم چون اصلا تحمل ندارم بریزم تو خودم