مامان سه‌گل‌دخترم🇮🇷 مامان سه‌گل‌دخترم🇮🇷 ۴ سالگی
الان ک دخترم همسن زمانی شده ک من نامزد کردم خیلی خودمو با دخترم مقایسه میکنم نمیخوام اون چیزایی ک سره من اومد سره دخترم بیاد. بعضی وقتا فکر میکنم چرا چطوری تونستن آنقدر زود منو شوهر بدن حتی چیزی بهم یاد ندن بدتر منو مسخره کننو بترسونن . حسرت خیلی چیزا ب دلم موند . اون موقع خودم میدونستم باید قبول کنم باید ازین خونه برم چاره دیگه ای ندارم نمیخواستم مادر پدرم ناراحت بشن فکر کنن من نمیخوام . خب اشکالی نداره حالا زود شوهر کردیم چرا خیلی چیزارو یادمون ندادین چرا نگفتین با شوهرت چطور رفتار کن چه کارایی باهاش بکن . حتی شب ازدواجم مامانم فردا ش یهو اومد گفت پارچرو بده من هنگ کرده بودم ک چ پارچه ای . وقتی تو مدرسه چیزی میخواستن یا اردو میشد من ب خونه چیزی نمیگفتم چون میدونستم نمیشه . حتی بابام نتونست بهم دعای خیر بگه حتی تو عروسیم نرقصی حتی وقتی اومده بودن خاستگاری چیزی نمی‌گفت. مامانم بعضی وقتا بهم کلیپ می‌فرسته. با خودم میگم چرا من این چیزارو تجربه نکردم. چرا من جشن نداشتم بلع برون قند شکوندن هیچ رسمی برای من اجرا نشد چرا . یه بار تو بیهوشی از درد زایمانم شنیدم ک مامانم گفت از تغذیه بده زمان بچگیته ک آنقدر زایمانات بده اینقدر پریود شدنت بده درد کشیدی .
و من هیچ وقت نمیزارم ک دخترام هیچ کدوم از این چیزارو ک من تجربه کردمو تجربه کنن 🥹❤️‍🩹
مامان رویا مامان رویا ۳ سالگی